۱۳۹۹ تیر ۵, پنجشنبه

ماموریتهای شکست خورده نفوذ ترس ازچیست شیطان سازی وترور ونفوذ


بله واقعیتهایی تلخ در حکومت ملاها ترس ونگرانی از سرنگونی میباشد 
لذا به هر نوع اقدام تروز فیزیکی شیطان سازی وهر اقدام علیه مجاهدین میزنند برخی نمونه های نفوز تا شیطان سازی که 
مختصر شده را توجیه نمایید 

نگاهی به سوابق مزدوران علی بخش آفریدنده (رضا گوران) و  بیژن رضاوندی، 


وسایر وحوش نفوذیمسعود تقی پوریان، محمدباقر مؤمن زاده، علیرضا نصراللهی، بتول ابراهیمی و علی بخش آفریدنده 

عوامل نفوذی، ازماموریت ترور تا شیطان‌سازی برای‌ترور

ماموریتهای شکست خورده نفوذ  ترس ازچیست شیطان سازی وترور ونفوذ برای چیست

برای آشنایی بیشتر این مجموعه مقالات و عکسها را توجه کنید

عوامل نفوذی، ازماموریت ترور تا شیطان‌سازی برای‌ترور

عوامل نفوذی، ازماموریت ترور تا شیطان‌سازی برای‌ترور

برخی از مزدوران اطلاعات آخوندی، سال‌ها پیشینه خوش‌خدمتی برای جلادان و شکنجه‌گران در داخل ایران را در کارنامه خود دارند. بیژن رضاوندی، مسعود تقی پوریان، محمدباقر مؤمن زاده، علیرضا نصراللهی، بتول ابراهیمی و علی بخش آفریدنده از ابتدا با مأموریت نفوذ در صفوف مجاهدین به منطقه مرزی رفته و پس از لورفتن مأموریت‌شان، قرارگاه‌های مجاهدین را ترک کرده یا اخراج شدند.

عوامل نفوذی، ازماموریت ترور تا شیطان‌سازی برای‌ترور

آن‌ها در اولین فرصت خود را به اربابانشان در وزارت اطلاعات در تهران رسانده، یا به وزارت اطلاعات وصل شده و پس از دریافت مأموریت جدید علیه مجاهدین و مقاومت، این بار به نام «جداشدگان» از سازمان مجاهدین، به صحنه فرستاده شدند

عوامل نفوذی، ازماموریت ترور تا شیطان‌سازی برای‌ترور.

وزیر اطلاعات وقت رژیم، نفوذ به درون تشکلات مخالف رژیم را یکی از وظایف وزارت اطلاعات برشمرده و گفته بود:

«نفوذ در تشکل‌های سیاسی ضدانقلاب، یکی از هدف‌های وزارت اطلاعات است و در این زمینه وزارتخانه موفق شده است عواملی را به داخل این گروهک‌ها بفرستد تا بتواند از برنامه‌های آن‌ها اطلاع حاصل کند…» (آخوند فلاحیان – رادیو رژیم- ۱۸ خرداد ۱۳۷۴)

بیژن رضاوندی؛ نفوذی لورفته با مأموریت کشتن مجاهدین


بیژن رضاوندی صحنه چرخان شعبه وزارت اطلاعات در استان البرز تحت نام انجمن «نجات»، یک نفوذی لورفته در ارتش آزادی‌بخش ملی ایران است.

عوامل نفوذی، ازماموریت ترور تا شیطان‌سازی برای‌ترور
در سال‌های دهه هفتاد، مأموران بدنام وزارت اطلاعات که دیگر به لباس «نفوذی» درآمده بودند پس از کسب آموزش‌های لازم برای کشتن و تخریب، به‌صورت گله‌ای روانه عراق شدند. «بیژن رضاوندی» از زمره آنان بود. نامبرده در سال ۷۹ به دلیل هواداری از سازمان در تور وزارت اطلاعات افتاده و دستگیر شد و دژخیمان اطلاعات آخوندی پروسه براندن، به ندامت کشاندن و استخدام را با او رفته و پس از توجیه و آموزش، برای نفوذ در ارتش آزادی‌بخش تحت عنوان هوادار با مأموریت کشتن مجاهدین به عراق اعزام شد که پس از مدتی کشف و به مأموریت خود اعتراف نمود:

بیژن رضاوندی پس از کشف هویت واقعی و مأموریتش، از مناسبات اخراج شد تا دنبال زندگی مطلوب خودش برود ولی با اصرار درخواست کرد که در کنار مجاهدین بماند؛ بعد از حمله آمریکا و نیروهای ائتلاف به عراق و تغییر حاکمیت قبلی عراق که امکان دیدارهای خانوادگی ساکنان اشرف فراهم‌شده بود، وزارت اطلاعات اجیرشدگان خود را نیز در قالب دیدارهای خانوادگی به اشرف فرستاد و از این طریق به بیژن رضاوندی پیام داد که برای اجرای مأموریت‌های جدید به داخل کشور برگردد. بدین ترتیب نامبرده در اسفند ۱۳۸۳ به نزد همان دژخیمانی که او را اعزام کرده بودند، بازگشت.

رضاوندی به‌محض برگشت به زیر حاکمیت آخوندها، نسبت به مأموریت جدید در اشکال جدید توجیه گردید تا با دروغ‌پردازی علیه مناسبات مجاهدین، وظایف محوله خود را اجرا کند. در این رابطه وی با خطی که وزارت اطلاعات داده بود، نقش قربانی را بازی می‌کند تا قربانی اصلی گم و نامعلوم شود. او به‌عنوان صحنه‌گردان انجمن «نجات» رژیم در استان البرز گمارده شد که به دلیل هراس از فاش شدن ماهیت واقعی خود، ابتدا بانام جعلی «رضا» به خانواده‌ها برای انجام وظایفش مراجعه می‌کرد و بعدها فقط با نام «بیژن» به اجرای خطوط وزارت بدنام مبادرت می‌نمود و از نوشتن نام کامل خود، پرهیز می‌کرد.
«
انجمن نجات» توسط وزارت اطلاعات و با استفاده از نفوذی‌ها و مزدوران جدیدالاستخدام برای سوءاستفاده از خانواده‌ها، علیه مجاهدین تأسیس گردید. این مزدوران برای اهداف دجالگرانه اطلاعات آخوندی بکار گرفته شدند. بیژن رضاوندی نیز در راستای خطوط ابلاغ شده وزارت اطلاعات و مأموریت جدیدش در جنگ روانی علیه مجاهدین به تخلیه خانواده‌ها و ملأ هواداران مجاهدین به لحاظ اطلاعاتی می‌پردازد و با تطمیع و تهدید و جذب مشتی اجیرشده تحت پوش خانواده، عناصر لازم به‌منظور پیشبرد خط سرکوب و کشتار مجاهدین را فراهم می‌کند.
وی هم‌اکنون نیز یکی از دست‌اندرکاران دون پایه جمع‌آوری امضا برای طومارهای وزارت بدنام به منظور بازگشایی سیرک جیره‌خواران ولایت در اشرف۳ می‌باشد.
ذیلاً به برخی از وظایف مزدور بیژن رضاوندی اشاره می‌کنیم:

۱. برگزاری نمایش توبه و ندامت در استان البرز با به‌کارگیری مزدوران جدیدالاستخدام

۲. شرکت در فیلم‌های سفارشی رژیم علیه مجاهدین

۳. مراجعه به خانواده مجاهدین برای به‌کارگیری آنان علیه سازمان با تطمیع یا تهدید و آماده کردن مشتی اجیرشده برای سیرک ولایت در اطراف اشرف یا لیبرتی در زمان حضور مجاهدین در عراق

۴. مصاحبه باهدف تأثیرگذاری بر هواداران سازمان در ایران و مخدوش کردن چهره مقاومت در خارج ایران

نگاهی به سوابق مزدور علی بخش آفریدنده (رضا گوران)

عوامل نفوذی، ازماموریت ترور تا شیطان‌سازی برای‌ترور

علی بخش آفریدنده به گواهی اسناد و مدارک و اعترافات خودش، سوژه استخدام وزارت اطلاعات برای نفوذ به درون ارتش آزادی‌بخش ملی ایران با وعده زمین و ماشین وزندگی بوده است.
علی بخش آفریدنده (رضا گوران)، اخیراً روایت خاطرات جعلی خودش را در کتابی به اسم «میان دودنیا» با هدایت وزارت اطلاعات روانه بازار مکاره شیطان سازی علیه مجاهدین کرده تا با اشتراک و همکاری تواب تشنه به خون (مصداقی) و شرکا، اراجیفی را علیه مجاهدین تکرار کند و بعد به‌وسیله برخی دیگر از پادوها و سایت‌های زنجیره‌ای اطلاعات باز تکثیر شود.
نامبرده از سال ۱۳۸۵ به‌طور گسترده توسط وزارت اطلاعات و سایت‌ها و رسانه‌های زنجیره‌ای اطلاعات از قبیل ایران دیدبان، اینترلینک، پژواک، آوا، «پنجره‌ای رو به خانه پدری» مزدور اجاره‌ای (علیرضا نوری زاده)، شعبات مختلف نجات رژیم و شبکه‌های خارج کشوری آخوندها و… برای نشخوار یاوه‌های گشتاپوی آخوندی علیه مجاهدین و مقاومت ایران مصرف‌شده است.
مأموریت آن‌ها هم چیزی جز همان یاوه‌های هزار بار تکرار شده بر اساس خط وزارت اطلاعات برای شیطان‌سازی علیه مجاهدین مبنی بر اینکه مجاهدین خودشان، خودشان را شکنجه می‌کنند و وجود زندان و شکنجه و قتل‌های مشکوک در مجاهدین، نیست.

وزارت اطلاعات مزدور علی بخش آفریدنده (رضا گوران) را در کنار مصداقی، تواب تشنه به خون، در خدمت پیشبرد خط خودش علیه مجاهدین بکار گرفت. مأموریت شیطان‌سازی علیه مقاومت این بار باید در شکل و قالب دیگری در ارتباط با مزدور مصداقی و شرکا پیش می‌رفت. لجن پراکنی علی‌بخش که هم‌اکنون در یک کتاب منتشرشده است مشخصاً سال ۹۳ و ۹۴ به‌تدریج در سایت پژواک وزارت اطلاعات که گرداننده آن مزدور مصداقی است منتشر شد. این نوشته‌ها رسواترین اتهامات و یاوه‌های رژیم و وزارت جعل  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر