۱۳۹۷ تیر ۸, جمعه

آب که سر بالا میرود، قورباغه ابو عطا می خواند

گاگول” خان و جنگل و قورباغه

باید گفت دیر آمدی باش تا صبح دولتی که در خواب دیدی بدمد 



 گویند؛ “آب که سر بالا میرود، قورباغه ابو عطا می خواند”.
نظام آخوندی در سرازیری سقوط است و این را همه حتی خود رژیمی ها هم قبول دارند و اینجا و آنجا حرفش را می زنند. برخی ها هم که در همه این سالها ادای اپوزیسیون را در آورده اند، بی پرداخت بهایی، حالا فرصت را برای گفتن “حاجی اَنَا شریک”! غنیمت دانسته و صحبت از آلترناتیو بودن می کنند و ضمنا برای نشان دادن توان و جدیتشان! یک جفتکی هم به مجاهدین می زنند و پاچه ای هم میگیرند. یکی از قورباغه هایی که تازگی صدای ابوعطایش بلند شده، “شازده پیزوری”، رضا پهلوی رضا پهلویاست. “گاگول خان” با تکرار حرف همیشگی وزارت اطلاعاتوزارت اطلاعاتوزارت اطلاعات مبنی بر اینکه “مردم مجاهدین را نمی خواهند” و “مجاهدین در ایران طرفدار ندارند”، اظهار وجود کرده است. البته چون خودش جرات و توان و غیرت و محبوبیت مردمی و حتی تشکیلات و حزبی برای سرنگون کردن نظام پلید آخوندی ندارد، چشمش به این است که یا امریکائیها و یا برخی از فرماندهان سپاه کودتا کنند و حکومت را بگیرند و بعد ایشان را برای شاه شدن به کشور وارد کنند. حالا اون فرماندهان سپاه اگر توان کودتا دارند چرا مثل پدربزرگ کودتاچی “گاگول خان” خودشان شاه نمیشوند سوالی است که همین “شازده پیزوری” باید پاسخ بدهد. اما این داستان “طرفدار نداشتن” در بین مردم هم همیشه آدم را به یاد آن داستان معروف “گاگول خان و جنگل” می اندازد. “گاگول خان” همیشه صحبت از عظمت و زیبایی جنگل میکرد و دلش میخواست جنگل را ببیند. یک روز دوستی که از این علاقه و خواست “گاگول خان” خبر داشت، او را سوار ماشینش کرد و به وسط جنگل برد و پیاده اش کرد و گفت بفرما اینم جنگل. گاگول خان نگاهی به اطراف انداخت و با تعجب گفت: اینا که همه ش درخته پس جنگل کو؟
هرسال در ماه جون در برنامه گردهمایی مجاهدین و مقاومت ایرانمقاومت ایران، انبوه ایرانیان از سرتاسر دنیا با قبول رنج مسافرت طولانی و پرداخت هزینه رفت و آمد، برای شرکت در گردهمایی سالیانه به پاریس می آیند. گزارشات و عکسها و ویدیوهای این گردهمایی باشکوه نیز در بسیاری از رسانه ها منتشر می شود. اگر “از گاگول خان” بپرسید پس اینها کی هستند؟ حتما خواهد گفت: اینا که مردم نیستند. اینا طرفدارای مجاهدین هستند. پس مردم کو؟ و ادامه خواهد داد که اگه مجاهدین راست میگن، اسم و فامیل و آدرس محل اقامت طرفدارانشون را در داخل منتشر کنن تا همه بفهمن که چندتا طرفدار دارن!!! “گاگول خان” است دیگر. مال مفت خورده و بی غیرت و خنگ شده

مبانی دموکراسی در ایران آزاد

معرفی کتاب -مبانی دموکراسی در ایران آزاد -تأملی بر برنامه ده ماده ای مریم رجوی-منشور وارسته

مریم-رجوی

۱۳۹۷ تیر ۶, چهارشنبه

دنبالچه جنگ ضدمیهنی و یک فقره غلط اضافی!

”البته خمینی“ دنبالچه جنگ ضدمیهنی و یک فقره غلط 

اضافی!



https://bit.ly/2Iq81Zk
البته خمينيخميني“ دنبالچه جنگ ضدميهني و يک فقره غلط اضافي!بچه شاه بي تخت و در خواب بيند که شاه شده 

بچهٔ شاه در کیهان پدرش ادعا کرده است با "اعضای سابق" مجاهدین گفتگو کرده و مجاهدین "زنان را مجبور به حجاب می‌کنند"!
تا اینجا یک فقره غلط اضافی به‌نقل از مأموران ساواک آخوندی و انجمنهای نجاست،که با ناشیگری تحت عنوان لو رفته "اعضای سابق" یعنی اعضای لاحق وزارت بدنام، ارائه می‌شود.
اما همجنسی ارتجاعی و وحدت تاریخی شاه و شیخ، به انجمنهای نجاست (انجمنهای نجات اطلاعات آخوندها) ختم نمی‌شود بلکه تا "فتح قدس از طریق کربلا" امتداد دارد.
طفل عقب‌مانده شاه گفته است که اصلاً نمی‌تواند تصور کند که ایرانیان رفتار مجاهدین را در جنگ ایران و عراقجنگ ایران و عراقببخشند...
برای یک دنبالچه جنگ ضدمیهنی، جنگی با یک میلیون کشته و یک میلیون معلول و مجروح و ۲میلیون آواره و هزار میلیارد دلار خسارت "موهبتی الهی" است! به اهتزار در آوردن پرچم صلح عادلانه توسط شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران هم ضدارزش است و گوئیا کسی باید آنها را به‌خاطر شعار صلح و آزادی و به‌خاطر عملیات ارتش آزادیبخش ملی و ریختن جام‌زهر آتش‌بسجام‌زهر آتش‌بسبه حلقوم خمینی، ببخشاید!
در این قبیل موارد هموطنانمان در داخل ایران می‌گویند: بی‌شرف حیا کن!
اما وقتی کار به آنجا می‌رسد که بچهٔ شاه، طابق النعل بالنعل مانند پاسداران نظام ادعا می‌کند مردم ایران بین رژیم و مجاهدین، همین رژیم را انتخاب می‌کنند، دیگر بی‌حیایی سلطنتی-آخوندی و اهانت رذیلانه به مردم ایران به تعفن و گندیدگی "البته خمینی" راه می‌برد. اینچنین شیخ و شاه دست در دست یکدیگر به زباله‌دان تاریخ می‌روند.

۱۳۹۷ تیر ۴, دوشنبه

سالها قبل گفتیم واثبات شد که ”البته خمینی“ دنبالچه جنگ ضدمیهنی و یک فقره غلط اضافی!

این حضرات خارجه نشین فرصت طلب بوی کباب شنیده اند ولی نمیدانند که یک چیزی را داغ میکنند 
سالها قبل گفتیم واثبات شد که ”البته خمینی“ دنبالچه جنگ ضدمیهنی و یک فقره غلط اضافی!
”البته خمینی“ دنبالچه جنگ ضدمیهنی و یک فقره غلط اضافی! 
 
بچهٔ شاه در کیهان پدرش ادعا کرده است با "اعضای سابق" مجاهدین گفتگو کرده و مجاهدین "زنان را مجبور به حجاب می‌کنند"!
تا اینجا یک فقره غلط اضافی به‌نقل از مأموران ساواک آخوندی و انجمنهای نجاست،که با ناشیگری تحت عنوان لو رفته "اعضای سابق" یعنی اعضای لاحق وزارت بدنام، ارائه می‌شود.
اما همجنسی ارتجاعی و وحدت تاریخی شاه و شیخ، به انجمنهای نجاست (انجمنهای نجات اطلاعات آخوندها) ختم نمی‌شود بلکه تا "فتح قدس از طریق کربلا" امتداد دارد.
طفل عقب‌مانده شاه گفته است که اصلاً نمی‌تواند تصور کند که ایرانیان رفتار مجاهدین را در جنگ ایران و عراق جنگ ایران و عراق ببخشند...
برای یک دنبالچه جنگ ضدمیهنی، جنگی با یک میلیون کشته و یک میلیون معلول و مجروح و ۲میلیون آواره و هزار میلیارد دلار خسارت "موهبتی الهی" است! به اهتزار در آوردن پرچم صلح عادلانه توسط شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران هم ضدارزش است و گوئیا کسی باید آنها را به‌خاطر شعار صلح و آزادی و به‌خاطر عملیات ارتش آزادیبخش ملی و ریختن جام‌زهر آتش‌بس به حلقوم خمینی، ببخشاید!
در این قبیل موارد هموطنانمان در داخل ایران می‌گویند: بی‌شرف حیا کن!
اما وقتی کار به آنجا می‌رسد که بچهٔ شاه، طابق النعل بالنعل مانند پاسداران نظام ادعا می‌کند مردم ایران بین رژیم و مجاهدین، همین رژیم را انتخاب می‌کنند، دیگر بی‌حیایی سلطنتی-آخوندی و اهانت رذیلانه به مردم ایران به تعفن و گندیدگی "البته خمینی" راه می‌برد. اینچنین شیخ و شاه دست در دست یکدیگر به زباله‌دان تاریخ می‌روند.

۱۳۹۷ تیر ۳, یکشنبه

برنامه مریم رجوی چیست ماده اول جمهوری مبتنی بر رای مردم

نگاهی به برنامه ۱۰ماده‌‌ای مریم رجوی 

 جمهوری مبتنی بر آرای مردم ماده ۱

براستی او برنامه اش را سالهاست اعلام کرده 

این برنامه برنامه ای فراگیر عامه پسند میباشد 



برنامه ۱۰ماده‌ای چیست؟

برنامه ۱۰ ماده‌ای مریم رجوی به عنوان رییس جمهور برگزیدهٔ مقاومت، برای ایران آزاد فردا در سخنرانی به سوی آزادی آزادی  در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران، به تاریخ ۲۲ تیر۹۲ طرح گردید.
این برنامه دولت موقت برای دوران تصدی مقام ریاست جمهوری است. دولتی که طبق مصوبات شورای ملی مقاومت ایران به مدت ۶ ماه بر سر کار خواهد بود تا طی این مدت، مجلسس مؤسسان مرکب از نمایندگان مردم تشکیل شده و نوع حکومت و قانون اساسی آن را مشخص نماید.

 

ماده یکم برنامه ۱۰ماده‌ای ـ جمهوری مبتنی بر آرای مردم

«جمهوری»، نقطه‌ٔ مقابل هر نوع حکومت انحصاری اعم از اریستوکراسی(اشراف‌ سالاری)، تیموکراسی(مالک سالاری)، اولیگارشی(شایسته سالاری)، کراتوکراسی(قدرت سالاری)، تئوکراسی(خدا سالاری)، استراتوکراسی(ارتش سالاری)، امپراطوری، سلطنت، استبداد، حکومت خودکامه، حکومت تمامیت‌خواه، حکومت پلیسی، فاشیسم، دیکتاتوری و... می‌باشد.

ماده ۲۱ بند الف اعلامیه‌ٔ جهانی حقوق‌بشر

ماده ۲۱بند الف اعلامیه‌ٔ جهانی حقوق‌بشر می‌گوید:
«هر کس حق دارد که در اداره‌ٔ امور کشور خود خواه مستقیماً و خواه با وساطت نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند، شرکت جوید».
در همین ماده، در بند پ، آمده است: «اساس و منشأ قدرت حکومت اراده‌ٔ مردم است. این اراده باید به‌وسیله‌ٔ انتخاباتی ابراز گردد که از روی صداقت و به‌طور ادواری صورت پذیرد. انتخابات باید عمومی و با رعایت مساوات باشد و با رأی مخفی یا شیوه‌هایی نظیر آن انجام گیرد که آزادی رأی را تأمین نماید».

برنامه ۱۰ماده‌ای ـ هر کس حق دارد که در اداره‌ٔ امور کشور خود شرکت جوید
             هر کس حق دارد که در اداره‌ٔ امور کشور خود شرکت جوید

جمهوری و پیشینه آن در تاریخ بشر

از کلمه جمهوری نخستین بار در کتاب جمهور(به انگلیسی: Republic) که در فارسی با نام جمهوریت نام برده شده. کتاب جمهوریت بزرگترین اثر فلسفی افلاطون است و از مشهورترین و تأثیرگذارترین متون کلاسیک فلسفه سیاسی در غرب به‌شمار می‌آید. کتاب شامل ۱۰نمایشنامه به‌صورت گفتگو میان سقراط و افراد دیگر است و در آن به مسایلی از قبیل عدالت، نوع حکومت و حقیقت پرداخته شده‌ است. در تعریف دیگر از کلمه «جمهوری» گفته‌اند:

برنامه ۱۰ماده‌ای ـ جمهوری در کتاب جمهوری افلاطون
                                  جمهوری در کتاب جمهوری افلاطون

ریشه لفظ جمهوری، اصطلاح لاتین «res publica» به‌معنای «امر عمومی» است که در نوشته‌های لئوناردو برونی، تاریخ‌نگار ایتالیایی، به‌معنی نزدیک به‌معنی امروزی استفاده شد. «توده» و «توده‌ای» واژه‌های پارسی سره برای «جمهور» و «جمهوری» است.
منظور از جمهوری آن نوع حکومت است که به‌صورت موروثی و سلطنتی نیست و به شکل ادواری و موقت توسط نمایندگان منتخب مردم اداره می‌شود.

جمهوری و انقلاب کبیر فرانسه

ورود کلمه «جمهوری» به ادبیات سیاسی مدیون انقلاب کبیر فرانسه است. شرایطی که در آن انقلاب کبیر فرانسه شکل گرفت،‌ بی‌شباهت به شرایط اجتماعی ـ سیاسی و وضعیت انفجاری جامعه ایران نیست. لویی پانزدهم جنگهای خارجی بسیاری کرده بود و فرانسه را به نزدیکی ورشکستگی رسانده بود. لویی شانزدهم نیز در زمان انقلاب آمریکایی از مستعمره‌نشین‌ها حمایت کرده و وضع بد مالی حکومت را بدتر نموده و بدهی ملی را بالا برده بود. صدمه‌های اجتماعی حاصل از جنگ شامل بدهی سنگین جنگ با شکست‌های نظامی سلطنت و کمبود خدمات برای برای سربازان از جنگ برگشته وخیم نموده بود.
داشتن سیستم اقتصادی بی‌کفایت و منسوخ که قدرت اداره بدهی ملی فرانسه را نداشت. کلیسای کاتولیک بزرگ‌ترین ملک‌دار کشور، بر محصولات مالیاتی به نام دیمه وضع کرده بود. دیمه در حالی که شدت افزایش مالیات دولت را کمتر کرده بود، گرفتاری فقیرترین مردم را که روزانه با سوءتغذیه دست به گریبان بودند بیشتر می‌نمود. خرج‌های اشرافی دربار لویی شانزدهم و ماری آنتوانت در ورسای با وجود فشار مالی بر مردم روزبه‌روز بیشتر می‌شد. آمار بالای بیکاری و قیمت بالای نان که باعث می‌شد مقدار بیشتری پول برای غذا خرج شود و به دیگر زمینه‌های اقتصادی نرسد. قحطی و سوءتغذیه گسترده و مرگ‌ومیر ناشی از آن، زمینه‌های عینی انقلاب را شکل می‌دادند. سرانجام در چهاردهم ژوئیه ۱۷۸۹(میلادی)، توده‌های به جان آمده به زندان «باستیل» در پاریس، یورش برده و لغو سلطنت را اعلام کردند. در خلال این دوره، جمهوری‌خواهی جانشین سلطنت در فرانسه شد و فرانسه به‌عنوان جمهوری فرانسه در ۲۱سپتامبر ۱۷۹۲ اعلام گردید.

برنامه ۱۰ماده‌ای ـ فرو ریختن زندان باستیل و لغو سلطنت در انقلاب کبیر فرانسه
            فرو ریختن زندان باستیل و لغو سلطنت در انقلاب کبیر فرانسه

حکومت مبتنی بر سنجش آرای مردم، خواست دیرینه ایران و ایرانیان

جای خالی حکومتی که برآمده و برجوشیده از آرای مردم و متکی به مردم و خواست آنان بوده باشد، در تاریخ ایران‌زمین پیوسته احساس می‌شده است. آزادی آرمان دیرینه‌ٔ مردم ایران، از جنبش مشروطه تا انقلاب ضدسلطنتی و بعد از آن بوده و هست. برای رسیدن به آزادی‌های مصرح در اعلامیه‌ٔ جهانی حقوق‌بشر و نیز همبستگی ملی تمامی اقشار، صرف‌نظر از جنسیت، نژاد، مذهب و عقیده‌ٔ سیاسی، برای برپایی حاکمیتی دموکراتیک، مردم ایران بیش از یکصد سال است که سر از پا نمی‌شناسند؛ زیرا همان‌گونه که در آرمان آزادی‌خواهان آمده است، سعادت، بهروزی و پیشرفت ملت ایران و ایرانی تنها و تنها در گرو دستیابی به وصال فرشته آزادی است. اگر‌ چه کشور ما برای مدتی کوتاه و در بهار زودگذر آزادی پیشوایانی مانند میرزا کوچک‌خان جنگلی و دکتر محمد مصدق را تجربه کرد اما به وصال فرشته آزادی و یک جمهوری مبتنی بر آرای مردم دست نیافت.

برنامه ۱۰ماده‌ای ـ ایران و یک حکومت ملی که هیچگاه تحقق نیافت
                          ایران و یک حکومت ملی که هیچ‌گاه تحقق نیافت

 جمهوری هیچ‌گاه در ایران شکل نگرفته است

مردم ایران تا کنون، جمهوری واقعی و مبتنی بر آرای خودشان را به دست نیاورده و در ادارهٔ حکومت نقش نداشته‌اند. تا قبل از انقلاب ضدسلطنتی، نظام دیکتاتوری شاهنشاهی بر ایران حکم می‌راند؛ نظامی که در آن همه امورات مملکتی در اختیار یک شخص بود و او به شیوه موروثی و نه از طریق رأی آزادانه مردم به قدرت رسیده بود. بعد از پیروزی انقلاب، خمینی شکل دیگری از سلطنت را به نام «جمهوری اسلامی» حاکم کرد؛‌ حکومتی که به جای شاه، ولی‌فقیه حاکم شد؛ منتهی با اختیارات و خودکامگی بیشتر. خمینی ابایی نداشت از این‌که استبداد جدید را «سلطنت مطلقه فقیه» نیز بخواند. بنابراین جمهوری هیچ‌گاه در ایران شکل نگرفته است. طبعاً وقتی صحبت از جمهوری می‌کنیم، آن شکل از حکومت مدنظر است که از اساس مبتنی بر سنجش آرا و متکی بر آرای جمهور مردم و انتخاب آزادانه و دموکراتیک آنها باشد.

برنامه ۱۰ماده‌ای ـ خیانت خمینی به اعتماد مردم ایران و اعاده سلطنت جدید به جای جمهوری
      خیانت خمینی به اعتماد مردم ایران و اعاده سلطنت جدید به جای جمهوری

 نگاه حکومت آخوندی به مردم

خمینی یکبار، با وقاحت تمام رو در روی یکصد و اندی سال مبارزه‌ٔ آزادیخواهانه‌ٔ مردم ایران ایستاد و با یک دهن‌کجی آشکار به روح جنبش مشروطه و انقلاب ضدسطلنتی و خون شهیدان گفت:
«رابطه ولی‌فقیه با مردم از لحاظ حقوقی مانند رابطه قیم با صغار(کودکان) است».
او با همان دجالیت خاص خود افزود:
«حکومت که شعبه‌یی از ولایت مطلقه رسول‌الله است، یکی از احکام اولیه است و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج است. حکومت می‌تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در مواقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یک‌جانبه لغو نماید. حکومت می‌تواند هر امری را چه عبادی و یا غیرعبادی، که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامی که چنین است، جلوگیری کند».
برای این‌که بدانیم خمینی چه شکلی از دیکتاتوری را تحت عنوان جمهوری اسلامی به مردم ایران تحمیل کرد، خوب است نگاهی هم به مواضع احمد علم‌الهدی بیاندازیم.
«مشروعیت نظام جمهوری اسلامی به ولایت‌فقیه وابسته بوده و در واقع هر نظامی منهای ولایت‌فقیه طاغوت است. زمانی که مردم به یک رئیس‌جمهور رأی می‌دهند، آراء آنها عددهای صفر است و عددی که آن صفرها را معنادار کرده و به آن مشروعیت می‌دهد تنفیذ ولایت و مقام معظم رهبری است». (خبرگزاری فارس ۷اردیبهشت ۹۰)
اگر می‌خواهیم به عمق تعفن دیدگاه خمینی و همپالگی‌های عمامه‌دارش پی‌ببریم، باید سری هم به حرفهای مصباح یزدی بزنیم. ببینید مفاهیم مقدسی مانند، «مردم» و «انتخابات» در قاموس این دایناسور برآمده از بویناک‌ترین مغاک‌های قرون وسطایی، چه معنایی دارند؟ آنچه را که دیگر سران حکومت و قلم‌به‌مزدان آن از ترس مردم، واکنش افکار عمومی و اعتراضات اجتماعی، در لفافه می‌پیچند و گرد و قلمبه بیان می‌کنند، این یکی صاف و پوست‌کنده و عاری از هر زرورق‌پیچی بیرون می‌ریزد و درونمایه حکومت دجالان را به زننده‌ترین شکل وامی‌گوید:
«در حکومت اسلامی رأی مردم هیچ اعتبار شرعی و قانونی ندارد نه در اصل انتخاب نوع نظام سیاسی کشورشان و نه در اعتبار قانون اساسی و نه در انتخاب ریاست‌جمهوری و انتخاب خبرگان و رهبری.
ملاک اعتبار قانونی تنها یک چیز است و آن «رضایت ولایت فقیه» است.
مشروعیت حکومت نه تنها تابع رای و رضایت ملت نیست، بلکه رای ملت هیچ تاثیر و دخالتی در اعتبار آن ندارد» (يزدي مصباح- هفته نامه‌ی حكومتي پرتو سخن ۷ دي ۸۴)

برنامه ۱۰ ماده‌ای ـ ضرورت یک جمهوری مبتنی بر آرای مردم

آری، واژگانی مانند «مردم» و «انتخابات» این نظام برآمده از جاهلیت اعصار، در حکم جن و بسم‌الله هستند. اگر در عصر کبیر آگاهی توده‌ها، عصر شیوع اینترنت، و فراگیر شدن وب‌لاگ‌ها و سایت‌های اجتماعی، تیغ ولی‌فقیه می‌برید، تمام رسانه‌ها و روزنامه‌ها را تعطیل می‌کرد، قلم‌ها، کامپیوترها و تلفنهای همراه و دیش‌های ماهواره را می‌شکست و با غلتک صاف می‌کرد و میهن ما را به دوران چرخ چاه و چراغ موشی و عصر حجاج بن یوسف ثقفی برمی‌گرداند. خمینی اگر در تمام دوران زندگی‌اش یک حرف راست گفته باشد آن هم موقعی بود که گفت:
«اگر ما از اول... به‌طور انقلابی عمل کرده بودیم و قلم تمام مطبوعات مزدور را شکسته بودیم تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب‌های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و رؤسای آنها را به جزای خودشان رسانده بودیم و چوبه‌های دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمتها پیش نمی‌آمد... اگر ما انقلابی بودیم، اجازه نمی‌دادیم اینها اظهار وجود کنند؛ تمام احزاب را ممنوع می‌کردیم؛ تمام جبهه‌ها را ممنوع می‌کردیم و یک حزب؛ حزب‌الله؛ حزب مستضعفین تشکیل می‌دادیم و من توبه می‌کنم از این اشتباهی که کردم». (از حرفهای خمینی ۲۶مرداد ۵۸)
بنابراین تا آنجا که به خمینی برمی‌گشت او هرگز به‌دنبال تحقق یک جمهوری مبتنی بر آرای آزادانه مردم نبود. او شکل مخوفی از استبداد در پرده دین را پی‌ می‌گرفت؛ با این تفاوت که با دجالیت منحصربه‌فرد خودش، آن را در ساندویج جمهوری و انتخابات به خورد افکار عمومی می‌داد. مدینه فاضله او پیوسته چیزی نبوده است جز شکستن قلم‌ها، تعطیلی مطبوعات، ممنوع کردن و فاسد نامیدن احزاب، برپاکردن چوبه‌های دار در میدانهای بزرگ و می‌توان گفت که به همه این موارد عمل کرد.

برنامه ۱۰ماده‌ای ـ خمینی هیچگاه در پی یک جمهوری مبتنی بر رأی مردم نبود
             خمینی هیچ‌گاه در پی یک جمهوری مبتنی بر رأی مردم نبود

برنامه ۱۰ ماده‌ای ـ انتخاب آزادانه مردم چگونه محقق می‌شود؟‌
در نخستین ماده برنامه ۱۰‌ماده‌ای مریم رجوی برای ایران آزاد آمده است:
«از نظر ما آرای مردم، تنها ملاک سنجش است و بر همین اساس، خواهان یک حکومت جمهوری مبتنی بر آرای مردم هستیم».
ماده یکم برنامه ۱۰ماده‌ای مریم رجوی برای ایران آزاد فردا
              ماده یکم برنامه ۱۰ ماده‌ای مریم رجوی برای ایران آزاد فردا

این جمله، در حقیقت، تاریخ قبل و بعد از خود را تبیین می‌کند. حد فاصل بین استبداد و آزادی است. طبعا وقتی از انتخابات آزاد یا انتخاباتی مبتنی بر رأی مردم صحبت می‌کنیم، منظور آن شکلی از انتخابات نیست، که حکومت‌های خمینی و خامنه‌ای با اتکا به سرنیزه و برای ابقای همین حکومت برگزار کرده‌اند. این شکل از انتخابات مادامی که این نظام بر سر کار است محلی از اعراب ندارد. انتخابات آزاد را در شرایطی می‌توان برگزار کرد که نظام ولایت فقیه سرنگون شده باشد و مردم در فضای آزاد و دموکراتیک، هیچ محذوری برای برگزیدن نمایندگان منتخب خود نداشته باشند. این موضوع در مورد شکل و نوع حکومت نیز مصداق دارد. همان‌گونه که در مصوبات شورای ملی مقاومت آمده، دولت موقت موظف است حداکثر ۶ماه پس از سرنگونی رژیم آخوندی انتخابات برای تشکیل «مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی» را برگزار کند. پس از تشکیل این مجلس وظیفه شورای ملی مقاومت و موجودیت آن خاتمه می‌یابد و دولت موقت استعفای خود را به مجلس مؤسسان تقدیم می‌کند. مجلس مؤسسان وظیفة تدوین قانون اساسی جمهوری جدید و تعیین دولت جدید و قانونگذاری برای اداره امورکشور تا قبل از تصویب قانون اساسی جدید را برعهده دارد. دوره مجلس مؤسسان حداکثر ۲سال است؛ یعنی در یک کلام، این مردم ایران هستند که نوع حکومت را در یک انتخابات آزاد تعیین می‌کنند. نخستین ماده برنامه ۱۰ ماده‌ای مریم رجوی برای ایران آزاد فردا اشارت به این بشارت تاریخی است. 

=============
نگاهی به برنامه ۱۰ماده‌‌ای مریم رجوی - کشور غيراتمی و عاری از سلاح‌های كشتار جمعی (ماده ۱۰)

۱۳۹۷ تیر ۲, شنبه

نه به اعدام در ایران این خواست ماست هدف ماست



نه به اعدام در ایران



در ایران، نقض حقوق بشر، تمام مردم ایران را هدف قرار داده است؛ از مدافعان حقوق بشر تا زنان و جوانان و معلمان ... راستی چرا زندانیان‌سیاسی در ایران، زجركش یا حلق‌آویز می‌شوند و جهان خاموش است؟
چرا نوجوانان در ایران اعدام می‌شوند و جهان نسبت به آن ساكت است؟ و چرا این استبداد وحشی تحت فشار قرار نمی‌گیرد كه دست كم اسامی اعدام‌شدگان را به‌طور كامل منتشر كند؟
امروز در در زندان‌های سراسر كشور، تعداد زیادی از هموطنان بی‌دفاع ما مخفیانه اعدام می‌شوند. و چند هزار نفر زیر حكم اعدام‌ قرار دارند. به مادران و پدرانشان فكر كنیم و به همسران‌ و بچه‌هایشان كه روز و شب در چه اضطرابی زندگی می‌كنند. به زنانی فكر كنیم كه برای پرداخت دیه و نجات همسرانشان از اعدام، كلیه‌های خود را می‌فروشند....
روحانی صریحاً گفته است كه این اعدام‌ها «یا بر اساس قانون خداست یا قانونی است که مجلس تصویب کرده … و ما مجری هستیم». آخوندهای حاكم هر اختلافی كه با هم داشته باشند، درباره اعدام و سركوب اشتراك نظر دارند. آن‌ها برای حفظ رژیمشان از اعدام‌ها سود می‌برند....
از سه دهه پیش، ده‌ها هزار نفر بر اساس اتهام‌های ناحق و باطل و اكثراً بدون گذراندن هرگونه روند قضایی فقط به‌خاطر مخالفت با رژیم اعدام شده‌‌اند. در قانون جزای این رژیم، هركس صرفاً به‌خاطر عضویت یا هواداری مجاهدین یا هم‌پیمانی با آن‌ها محارب شناخته شده و حكم محارب اعدام است. كم نیستند كسانی كه فقط به دلیل داشتن عقیده مخالف اعدام شده‌اند. و چه بسیار جوانانی كه به‌خاطر اعتراض به ستم ملی اعدام شده‌اند. حال آن كه نه از نظر اسلام و نه در حقوق بین‌المللی، مبارزه برای تغییر رژیم جرم نیست بلكه حق اساسی ملت ماست....
آخوندها هم‌چنین، عده قابل توجهی از جوانان ایران را به اتهام قاچاق مواد مخدر حلق‌آویز می‌كنند. در حالی كه این اعدام‌ها، نقض معاهده بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی است...
هدف آخوندها تنها و تنها ارعاب جامعه و خفه‌كردن اعتراضات اجتماعی است.
آن‌ها آدمكشی را به‌صورت یك امر عادی و روزمره درآورده‌اند. آن‌ها با حلق‌آویز‌های خیابانی در برابر چشم اعضای خانواده و حتی در برابر كودكان، قلب و ذهن و ضمیر آ‌ن‌ها را درهم می‌كوبند. اعدام، شكنجه، سنگسار، دست و پا بریدن و چشم درآوردن در این رژیم، نهادینه شده و جامه قانون پوشیده است.
حیات و حاكمیت این رژیم در گروی اعدام‌هاست زیرا اگر اعدام‌ نباشد، دیگر چه چیزی جلودار انفجار خشم عمومی و اجتماعات جوشان توده‌های مردم است؟
اگر اعدام‌ها نباشد آخوندها با چه اهرمی می‌توانند تمام آزادی‌های مردم را سلب كنند و سركوب و ارعاب و محدودیت را تا خصوصی ‌ترین زوایای زندگی مردم گسترش دهند؟ اگر اعدا‌م‌ها نباشد آخوندها چگونه می‌توانند هر روز قیمت‌ها را چند برابر كنند، و هر روز درآمد و ثروت مردم را برای جنگ درمنطقه یا غارت و زندگی فوق اشرافی خود به باد بدهند؟ ...

ما در ایران آزاد شده فردا، از لغو حكم اعدام دفاع می‌كنیم و نسبت به آن متعهدیم.

طرح ما برای آینده، یك ایران بدون اعدام است. مقاومت‌ایران از سا‌ل‌ها پیش اعلام كرده كه خواهان لغو حكم اعدام و پایان شكنجه و هرگونه نقض حقوق در ایران است.
طرح ما احیای دوستی و مدارا و بردباری است. طرح ما برای آینده، برچیدن احكام شریعت آخوندی است. ما قانون جزای ضدبشری و سایر قوانین ناقض حقوق‌بشر در این رژیم را رد می‌كنیم. ما مقررات قصاص را ضدانسانی می‌دانیم.
ما از قانونی دفاع می‌كنیم كه برپایه گذشت و شفقت و انسانیت است.
مسعود رجویمسعود رجوی، رهبر مقاومت، در نبردهای ارتش آزادیبخش ملی ایران، هزاران تن از عوامل دستگیر شده خمینی را كه بسیاری از آن ها مرتكب قتل مجاهدین شده بودند، بدون كمترین نقض حقوق‌انسانی‌شان، آزاد كرد. این سنت دیرینه مقاومت مردم ایران است.
طرح ما برای آینده ایران، پی ریزی یك قضاییه مستقل است.
طرح ما دفاع از ارزش‌های دموكراتیك و آزادی، برابری و حریم زندگی خصوصی آحاد مردم است. طرحی كه در آن هیچ‌كس خودسرانه دستگیر نمی‌شود، شكنجه ممنوع است. از هیچ متهمی حق دفاع و داشتن وكیل سلب نمی‌شود، اصل برائت محترم شمرده می شود و هیچ كس و به‌خصوص هیچ زنی، در برابر خشونت و تعدی و نقض آزادی از دسترسی به عدالت محروم نیست.
طرح ما برای آینده ایران این است كه هیچ كس به‌خاطر اعتقاد یا عدم اعتقاد به یك دین یا به‌خاطر دست برداشتن از آن، آزادی و حقوق‌ و جان خود را از دست ندهد.
طرح ما این است كه در پناه قانون، تمام جامعه از امنیت حقیقی برخوردار باشد. و همه در برابر قانون مساوی باشند.
ما در پی نظم تازه‌یی هستیم بر اساس آزادی، دموكراسی و برابری.
ما انتخاب كرده‌ایم كه بایستیم و نبرد كنیم. تا مردم‌مان به آزادی و خوشبختی برسند.
تا دیگر هیچ نوجوان زیر هجده‌سالی در زندان، برای رسیدن به سن قانونی اعدام، در دالان مرگ منتظر نباشد و هیچ مادری در ماتم فرزند اعدام‌شده‌اش اشك نریزد.
انگیزه ما برای مقاومت تا پیروزی، كینه و انتقام نیست. انگیزه ما عشق به آزادی و انسانیت است.
این فلسفه پایداری ماست.
(از کتاب ایران بدون اعدام)


۱۳۹۷ خرداد ۳۱, پنجشنبه

تاریخ ایران فراموش نخواهد کرد دفاع بقایای فاشیسم سلطنتی از فاشیسم دینی

دفاع بقایای فاشیسم سلطنتی از فاشیسم دینی-جوابیه سازمان مجاهدین خلق ایران به خبرگزاری بلومبرگ

عهدتان بسر آمده تاریخ وتکامل ایران زمین باستان هیچگاه به عقب برنمیگردد

 بلومبرگ -جوابیه مجاهدین

در آستانه ۳۰ خرداد روز شهدا و زندانیان سیاسی و سرآغاز مقاومت سراسری علیه فاشیسم دینی در سال ۱۳۶۰ ، پسر شاه خائن در یک ستون در بلومبرگ فرصت را برای خالی کردن دق دل بقایای دیکتاتوری دست نشانده علیه مجاهدین خلق ایران مغتنم شمرده است . طرفه اینکه با کپی چسبان و سرقت ادبیات مقاومت ایران، خود را طرفدار ”انقلاب دمکراتیک“ هم جا زده است. انقلابی که قرار است توسط بچه شاه با پاسداران و الباقی اطلاعات آخوندی صورت گیرد! 
به نوشته بلومبرگ : «مطابق گزارش آن زمان از باب وودوارد از واشنگتن پست, در دهه ۱۹۸۰ رضا پهلوی بعنوان یک جوان با سی آی ای رابطه داشت. اما حتی آنموقع دولت ریگان تلاش نمیکرد که رژیم جدید در ایران را تغییر بدهد؛ این دولت تلاش میکرد تا با رژیم ایران مذاکره کند. همانطور که ماجرای ایران – کنترا نشان داد مشاورین ریگان به آخوندها سلاحهای اسرائیلی می فروختند تا گروگانها در لبنان را آزاد کنند».
سازمان مجاهدین خلق ایران جوابیه زیر را برای خبرگزاری بلومبرگ ارسال کرده است.

از ابتدای قرن بیستم که مردم ایران برای دمکراسی و حاکمیت ملی مبارزه میکنند، دو دیکتاتوری مطلقه در مقابل آنان صف کشیده اند: سلطنت موروثی شاهان و سلطنت دینی آخوندها. این دو جریان، علی رغم تمام تضادهایشان در یک نقطه به وحدت میرسند: دشمنی با دمکراسی و سرکوب وحشیانه آزادیخواهان. دمکراسی مهر پایان تاریخی بر این دو جریان در ایران است.
در ۱۹۵۳ دربار شاه به کمک یک کودتای طراحی شده توسط سیا و اینتلجنت سرویس تنها حکومت دمکراتیک وملی تاریخ معاصر ایران برهبری دکتر محمد مصدق را سرنگون کرد و بمدت ۲۵ سال حکومت ترور و وحشت در ایران حاکم گردید. کاشانی، سلف خمینی مهمترین عامل داخلی کودتا و سرکوب آزادیخواهان بود. در ۱۹۰۸ دو سال بعد از انقلاب مشروطه هم وقتی شاه قاجار به کمک روسیه تزاری مجلس شورای ملی را به توپ بست، پشتیبان داخلی اش آخوندهای مرتجع به رهبری شیخ فضل الله نوری بودند. این دو آخوند مرتجع الگوهای خمینی و رژیمش بودند و بارها توسط او مورد تجلیل قرار گرفتند.
۶۵ سال بعد از کودتای سیاه علیه دکتر مصدق پسر محمدرضا شاه پهلوی که با شعار مرگ بر شاه میلیونها ایرانی از ایران فرار کرد، در صدد جبران خدمت آخوندهای مرتجع به پدرش بر آمده است. بدنبال قیام سراسری مردم که از ابتدای ۲۰۱۸ شروع شده و سرنگونی رژیم ملایان را بنحو ملموسی در چشم انداز قرار داده است، رضا پهلوی مدعی شده که ”اگر انتخابی باشد بین این رژیم و مجاهدین باشد مردم به احتمال قریب به یقین خواهند گفت اخوندها”. (خبرگزاری بلومبرگ ۱۹ ژوئن) این ادعا که مردم ایران رژیم آخوندها ، رکوردار اعدام در جهان، و حامی اصلی تروریسم را انتخاب میکنند، همان ادعای کودتاچیان و آخوندهای طرفدار آنها بود که میگفتند مردم مصدق را سرنگون و شاه را به قدرت برگرداندند. فقط نقش ها عوض شده است، آخوندها در حکومت و بقایای دربار به دریوزگی از آنها مشغولند.
این دعاوی پسر شاه که کسی جز خودش را نمایندگی نمیکند و تنها اعتبارش فرزندی یک دیکتاتور مخلوع است، نفرت مردم ایران را از بقایای شاه دوچندان میکند. هزاران زندانی سیاسی که آثار شکنجه های ساواک مخوف شاه بر بدنشان هست و حتی مادران بسیاری از مبارزان اعدام شده توسط شاه گواهان زنده این جنایتها هستند.
خاستگاه اظهارات ابلهانه پسرشاه را در سخنان خامنه ای در روز ۹ ژانویه را در اوج قیام می توان یافت که اعتراف کرد سازمان مجاهدین در داخل ایران عامل اصلی در پشت قیامها بوده است. همچنین روحانی رئیس جمهور رژیم در ۲ژانویه در مکالمه با رییس جمهور فرانسه مجاهدین را مقصر قیامها خواند و از دولت فرانسه خواست که بر افراد این سازمان در فرانسه محدودیت اعمال کند. غیظ و کین او نسبت به زنان مجاهد که حجاب آزادانه و اختیاری آنها را جبری قلمداد کرده است را در این حقیقت می توان یافت که سنایی راد معاون فرمانده سپاه پاسداران اعتراف کرد که زنان مجاهد در بسیاری از شهرها سازمانده اصلی قیام بوده اند. حجاب زنان مجاهد همچنین سلاحی علیه بنیادگرایی دینی اعم از خلافت شیعی یا سنی است که بجای تحویل دادن اسلام و ۲ میلیارد مسلمان به آنها ، اسلام حقیقی و بردبار را نشان میدهد. سرکوب خونین زنان مسلمان و با حجاب در سال ۱۹۳۵ توسط رضا خان قلدر پدر بزرگ همین پسر لکه ننگی در تاریخ معاصر ایران است که راه را برای استبداد دینی ملایان هموار کرد. صورت مسأله در ایران دمکراسی و دیکتاتوری است نه اسلام و غیر اسلام.
در ۵۳ سال حیات مجاهدین، دو رژیم شاه و ملایان هزاران بار مدعی نابودی آنها و نداشتن مقبولیت اجتماعی شده اند. اما این سازمان تنها متکی بر حمایت گسترده اقشار مختلف مردم توانسته اند برغم اعدام بیش از ۱۰۰ هزار اعدام و موج ترور و توطئه دوام بیاورند و به اعتراف ملایان حاکم به چالش اصلی آنها تبدیل گردند.
سیاست صلح مجاهدین و شورا علیه جنگ ضد میهنی که پس از خروج سربازان عراقی از ایران در ۱۹۸۲ صرفا توسط خمینی با شعار فتح قدس از طریق کربلا ادامه یافت و در طی آن بیش از یک میلیون جوان ایرانی کشته شدند، از بالاترین افتخارات ملی ماست. طرح صلح شورا ( مارس ۱۹۸۳) «قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر و مرزهای زمینی و رودخانه یی مندرج در این قرارداد را مبنی صلح عادلانه و پایدار اعلام» کرد و «مساله تعیین خسارتهای ناشی از جنگ» و «نحوه تادیه حقوق ایران» را «به دیوان بین المللی لاهه» احاله کرد. این طرح که از سوی ۶۰۰۰ مقام دولتی و پارلمانتر و رهبر سیاسی در جهان مورد حمایت قرار گرفت از سوی دولت عراق رسما مورد استقبال قرار گرفت و «آن را مبنای قابل قبولی برای مذاکرات صلح» توصیف کرد. این طرح به اتمّ وجه منافع ملی ایران از جمله قرارداد ۱۹۷۵ را که دولت عراق در ابتدای جنگ آن را باطل اعلام کرده بود و مسأله دریافت غرامت را نیز در دستور کار می‌گذاشت. امّا اصرار خمینی کار را به جایی رساند که در حالی که ۱۵ سال است دست نشاندگان آخوندها در عراق حکومت می کنند، رژیم ایران نتوانسته است چنین قرارداد صلحی را با همین دولت امضا کند.
کارزار داخلی و بین المللی صلح مقاومت ایران عامل داخلی پذیرش آتش بس از سوی خمینی و متوقف کردن فرستادن کودکان روی میدانهای مین شد و الا آخوندها صدها هزار جوان و نوجوان دیگر را به کشتن میدادند. سازمان مجاهدین خلق ایران از روز نخست ورود به عراق بطور علنی بر استقلال کامل مالی، سیاسی و نظامی خود تاکید کردند، اصلی که تا اخرین روز حضور درعراق در ۹ سپتامبر ۲۰۱۶ به آن پایبند بودند و ۱۵ سال بعد از سرنگونی دولت پیشین عراق و در حالیکه همه اسناد آن دولت بدست رژیم آخوندی افتاد، حتی یک سند که خلاف این حقیقت را نشان بدهد وجود ندارد.
اما آنچه بسیار روشن و مستند است اینکه خمینی توانست بقایای شاه شاه را هم با خود در یک جنگ تجاوزکارانه ضد ایرانی با نقشه مسیر کربلا تا قدس همراه کند. تاریخ ایران فراموش نخواهد کرد.

 

۱۳۹۷ خرداد ۲۸, دوشنبه

دجالیت نظام آخوندی به‌اندازه‌ای عمیق و عاری از هرگونه شرم و حیا

زمان تحقق یک آرمان برحق

 دجالیت نظام آخوندی به‌اندازه‌ای عمیق و عاری از هرگونه شرم و حیا 
 واین بار در کهکشان 97 در پاریس
براستی زمان تحقق آرمانهای حق فرا خواهد رسید



 دجالیت نظام آخوندی به‌اندازه‌ای عمیق و عاری از هرگونه شرم و حیا است که آن‌ را قادر می‌سازد چشم‌درچشم مخاطب دروغ ببافد و بعدهم مدعی‌شود حقیقت با او بوده‌است. اما پارادوکسی که این نظام مفلوک با آن دست‌به‌گریبان است، بیرون زدن واقعیت‌های سرسخت خارج از ذهن، از جابه‌جای چنین وارونه‌نمایی‌ها است که کاسه‌کوزه‌های آن‌را درهم می‌شکند و او را وادار به اعتراف به همان چیزهایی می‌کند که سخت از آن ابا داشت یا تلاش می‌کرد تصویر معکوسی از آن ارائه دهد.
باشروع قیام دی‌ماه۹۶، نظام ضدبشری آخوندها که خود به‌خوبی از عمق جنبش و رادیکالیسم مردمی آن در انطباق بامشی چند ده‌ساله مقاومت ایران مطلع بود، سراسیمه به میدان پرید تا اثبات کند «این قیام قیامربطی به مجاهدین  ندارد و مردم به‌میدان‌آمده طرفدار این گروه نیستند»، درصورتی‌که برای نفی موضوعی که وجود ندارد، قاعدتا نیاز به این‌همه یقه‌درانی نبود:
– «… روحانیروحانی با ماکرون تماس میگیرد و میگوید عامل تظاهرات [مجاهدین] است. [آی] اونهایی که رفتید به روحانی رای بدهید! و اون حضراتی که هنوز در خارج کشور از روحانی دفاع می کنید! … آیا مبارزات مردم ایران ربطی به [مجاهدین مستقر] در پاریس دارد؟ یک دانه شعار کسی دیده؟ حتی خود این [گروه] نمی تواند ادعا کند و نکرده…» (۱)
– «[مجاهد] بدو بدو آمد فکر کرد که سفره انداخته‌اند یک لقمه بزند، یک نفر اسمش را نیاورد، فقط وزیر اطلاعات گفت: منافقین! منافقین! …» (۲)
– «همه می دانند که جمهوری اسلامی از دیرباز به عنوان یک شگرد شناخته شده برای تخطئه اعتراضات مردم [آنرا به مجاهدین] منتسب کند تا هم انزوای خود را به پوشاند و هم برای معترضان پرونده سازی کند» (۳)
بنابراین برحسب آنچه رله‌کنندگان در انجام وظایف مربوطه و «پول‌های طیب‌وطاهرشان» بیان‌کردند، مشخص شد که «رژیم تنها جهت سرکوب مردم، از وجه تبلیغاتی اسم مجاهدین را می‌آورد!»، اما هنوز دق‌دلی خالی‌کردن‌های «دایره مبارزه با نفاق وزارت بدنام» از صفحات اول رسانه‌هایشان پائین نرفته، اداره حراست از قانون اساسی ایالت بادن وورتنبرگ آلمان در گزارش سالیانة خود برای سال۲۰۱۷، با ذکر مواردی از فعالیت‌های عملی جاسوسی رژیم‌آخوندی که مخفی بوده و نمی‌توانسته جنبة تبلیغی داشته‌باشد، درحدی‌که این اداره از آن مطلع شده است، نوشت:
– «فعالیت‌های این سرویس‌های اطلاعاتی [رژیم ایران]، علاوه بر جمع‌آوری اطلاعات سیاسی، تجاری و علمی، مراقبت بر گروه‌های اپوزیسیون و فعالیت‌های ضدتبلیغی [علیه آنان] را در برمی‌گیرد. به‌خصوص سازمان مجاهدین‌خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران به‌عنوان [هدف‌های] خاصی برای شناسایی و بی‌اعتبار ساختن [از سوی سرویس‌های اطلاعاتی رژیم ایران] محسوب می‌شوند. در این راستا، فعالیت‌های [مذکور] هم از خود تهران و هم از مواضع دیپلماتیک و کنسولی [رژیم ایران]… کنترل می‌شوند» (۴)
البته رژیم بی چشم و روی آخوندی وقیح‌تر از آن است که بازهم شرمنده آن‌گونه شکل مار کشیدن‌های شیادانه خودش شود و به‌صورتی پارادوکسیال، درعین‌حال که درتلاش برای کم‌اهمیت نشان‌دادن نقش مجاهدین برای نظام است، این‌طور خودش‌را در عملی هزینه‌بردار و نه تبلیغاتی، برزمین می‌کوبیدکه:
– «اقدام دولت آلبانی در پذیرش [مجاهدین] اقدامی غیردوستانه نسبت به جمهوری اسلامی ایران بوده و از این رو وزارت امورخارجه باید نسبت به اقدام غیردوستانه دولت آلبانی اعتراض کرده و مجدانه و بطور مستمر خواهان توقف فعالیت ها و اخراج این [گروه] از آلبانی شوند.» (۵)
همچنین یک‌عضو مجلس وحوش آخوندی، تنها دلیل قانع‌کننده لازم برای تحمل هزینه‌های FATF توسط نظام را، امکانی عنوان می‌کند که برحسب آن مثلا می‌توان مجاهدین را تحت فشار قرار داد:
– «وقتی که بخواهیم به این لایحه نپیوندیم منافقین به اصطلاح سازمان مجاهدین خلقسازمان مجاهدین خلق را در هیچ کشوری نمی تونیم تعقیب بکنیم اما با پیوستن به این لایحه ما میتوانیم اقداماتی که علیه نظام جمهوری اسلامی بر علیه کشور ما منافع ملی ما در دنیا صورت میگیره با پیوستن به این کنوانسیون آنها را پیگیری بکنیم» (۶)
جیغ‌های بنفش رژیمی که مدعی «بی‌اهمیت دانستن مجاهدین» بود تنها علیه حضور آنها در آلبانی یا عجله برای پذیرشFATF محدود نیست، واکنش‌های دردآلود آن در قبال گردهمایی سالیانه مقاومت در پاریس هم نشان‌دهنده عمق وحشت دیگری است که موقعیت آلترناتیو انقلابی درشرایط فعلی، برای خلیفة ارتجاع ایجاد کرده است. سال گذشته وقتی‌که وزیرخارجه‌اش سراسیمه به پاریس فرستاده‌شد تا جلوی چنین تجمعی را بگیرد و او دست از پا درازتر برگشت، ولی‌فقیه ولی‌فقیه شکست‌خورده آن‌چنان به‌هم ریخت که حتی ناگزیر از اشاره به حربة همیشگی تروریسم خود در خارج کشور شد و نوشت:
– «اما مساله مهم، برگزاری نشست امسال [مجاهدین] تنها ساعاتی پس از سفر وزیر امور خارجه ایران به پاریس است… وزارت خارجه و سفارت ایران در پاریس نباید به راحتی از کنار آن بگذرند… شاید اینجا باید ادبیات دیپلماتیک را از «نقطه ابهام» به «عنصر اتهام» تبدیل کرد. دول قربانی تروریسم «حق دفاع مشروع در برابر عملیات های مسلحانه گروه های مخالف غیردولتی مستقر در سرزمین کشور ثالث» دارند. رابطه ایران و فرانسه در شرایط فعلی به شدت نیازمند اولتیماتوم جدی در بازتعریف نقش میزبانی پاریس در ضیافت [مجاهدین] است» (۷)
اما امسال که اعتلای موقعیت انقلابی جامعه و تغییر اتمسفر بین‌المللی و موقعیت جهانی آلترناتیو انقلابی در نقطه شناسایی بین‌المللی، دیگر به‌اندازه‌ای غیرقابل‌اغماض است که اجازه چنان پارس‌های خوابیده‌ای راهم به‌نظام وحشی آخوندی نمی‌دهد، آخوندهای مفلوکی که در عصر یخبندان مماشات نتوانسته‌اند در همدستی با جبهه جهانی چپاولگران، ازپس این مقاومت بربیایند، حالا احمقانه می‌خواهند با تطمیع و التماس به غرب و بسیج مواجب‌بگیرانی که به گواهی سوابق وادادگی‌هایشان قادر به پیشبرد کمترین حرکت عملی جز فحاشی نیستند، جلوی حرکت تاریخ به‌سمت درست آن‌را بگیرند:
– «این غربی‌هایی که طرفدار حقوق‌بشر هستند … چگونه پایتختهاشون … به این مقدار فرش قرمز پهن می‌کنه بهترین خانه در اختیارشون میگذاره… من معتقدم اینها است که تردیدهای جدی ایجاد می‌کند که هیچ قول قراری از غرب رو ما نباید پایه قرار بدهیم» (۸)
– «کاظم جلالی در نامه ای به … رییس هیات روابط با جمهوری اسلامی ایران در پارلمان اروپا … با اشاره به نشست [مجاهدین] در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۸ با محوریت تقابل با جمهوری اسلامی… یادآور شده است که: انتظار می رود پارلمان اروپا با نگاه به عنایت سازنده و مثبت خود به ارتقای مناسبات دوجانبه، روشنگری لازم را نزد نمایندگان پارلمان اروپا در این خصوص داشته باشد…[جلالی] همچنین در نامه دیگری به … رئیس گروه دوستی پارلمانی با جمهوری اسلامی ایران در مجلس ملی جمهوری فرانسه و … رئیس گروه دوستی پارلمانی با ایران در مجلس سنای جمهوری فرانسه تحرکات تبلیغی [مجاهدین] در خاک فرانسه را مغایر با روابط دوجانبه ایران و فرانسه دانست.» (۹)
خلیفه مفلوک ارتجاع و دایره مبارزه با نفاق او با تمام دجالیت و جنگ‌های روانی‌شان علیه مقاومت، قادر نیستند این حقیقت مسلم را بپوشاند که بزرگ‌ترین قدرت‌های جهان نیز دیگر قادر به جلوگیری از تحقق آرمان برحقی که حاضر به پرداخت سنگین‌ترین و خونین‌ترین بهای آزادی است نیستند مقاومت ایران با عبور از چنان آتش‌های هولناکی اصالت و حقانیت خودرا به‌اثبات رسانید، زمستان تیره استمالت را درهم شکست تا این چنین سرفراز و قدرتمند درآستانة بهار شکوفایی خود بایستد.

(۱) تواب تشنه‌به‌خون مجاهدین، ایرج مصداقی، در گفتگو با بلندگوی وزارتی سعید بهبهانی ۱۳دی۹۶
(۲) مزدور اجاره‌ای، علیرضا نوریزاده، در تلویزیون وزارتی‌اش ۲۰دی۹۶
(۳) رسانه معتادخمینی، بنی‌صدر، تقی روزبه، ۱۹خرداد۹۷
(۴) سایت اداره حفاظت از قانون اساسی ایالت بادن وورتمبرگ آلمان فدرال، می ۲۰۱۸
(۵) یکی از دیپلمات تروریست‌های رژیم‌آخوندی به‌نام محسن نیک‌آئین ۱۱خرداد۹۷
(۶) خبرگزاری مجلس ارتجاع، صحبت‌های کواکبیان، ۲۰خرداد۹۷
(۷) سایت وزارت اطلاعات آخوندها موسوم به هابیلیان ۱۱تیر۹۶
(۸) تلویزیون شبکه۲ رژیم، محمدجواد لاریجانی تئوریسین سنگسار و شکنجه، ۲۱خرداد۹۷
(۹) خبرگزاری رسمی آخوندها موسوم به ایرنا ۲۰خرداد۹۷

دروغ‌های گوبلزی دجالانه کماکان ادامه دارد

ابراهیم خدابنده و پناه بردن به دروغ‌های گوبلزی دجالانه

مزدور مزدور است 
وبرای مزدوری هر بهایی میدهم حتی قلب واقعیت ودروغگویی 
محض به سبک امام دجالان خمینی 

دروغهاي گوبلزي خدابنده



چهاردهه پیش، خمینی دجال برای جبران شکست و عقب‌افتادگی‌اش در برابر مجاهدین، ناگزیر از هزینه‌کردن چهره به‌اصطلاح مذهبی و مرجعیت خود شد و شخصاً به صحنه آمد تا با یک دروغ شاخ‌دار به‌زعم خود، محروم‌ترین اقشار اجتماعی را علیه مجاهدین بسیج کند. او با دجالیتی وقیحانه گفت: «می بینیم که یک بساطی در امجدیه [اشاره به اجتماع صدها هزار نفره مجاهدین در امجدیه تهران در خرداد۱۳۵۹] پیش می آید؛ یک غائله درست می شود مع الاسف ، جوانهای ما مطلع نیستند که اینها چه دارند می کنند؛ این اشخاص… همینها هستند که وقتی کشاورزها خرمنهایشان را جمع می کنند، آتش می زنند. الان هم باز دارند آتش می زنند ، اگر محافظت نشود، محافظت صحیح نشود، همه اش را آتش می زنند.» (۴تیر۱۳۵۹- صحیفه نور صفحه۴۵۹) این دروغ به‌اندازه‌ای رسوا و ناچسب بود که به‌رغم چهاردهه اتهام‌زنی‌های بدون حدومرز علیه مجاهدین که تمام پهنه‌های فردی و کردار اجتماعی تک‌به‌تک افراد و کلیت این جنبش را دربر می‌گیرد، هیچ‌گاه در رژیم آخوندی، کسی به آن نزدیک نشد و هیچ استنادی به آن نداشت و حتی ارگان‌های تبلیغاتی رژیم آن را پنهان هم کرده بودند!
و اما حالا، چهاردهه بعد، یک «جوجه اطلاعاتی» فارغ‌التحصیل مکتب دجالیت آخوندی، در بلاهت محض، با به‌کارگیری همان روش شکست‌خورده، قصد دارد خوش‌رقصی خود برای اربابانش در وزارت بدنام را به اثبات رساند، خبرگزاری رسمی رژیم آخوندی که در پیسی و افلاس محتاج دروغ‌پراکنی‌های این مزدور دون‌پایه‌ شده است، در خبری این‌طور می‌گوید: «ابراهیم خدابنده، پنجشنبه شب در سلسله نشست های رویش فرهنگ که در مرکز همایش ها و نمایشگاه های آستان قدس رضوی برگزار شد، افزود:… رجوی در نشستی [قبل از عملیات فروغ جاویدان] در قرارگاه اشرف به اعضای این [گروه] گفت… به محض اینکه ما به هر شهری رسیدیم همه مردم به ما خواهند پیوست و انقلاب خواهد شد. خدابنده گفت: رجوی اعتقاد داشت که وارد هر شهری از ایران که شود اول باید مردم از ما بترسند و بعد جذب ما شوند ، لذا سازمان … در عملیات فروغ جاویدان در مسیرش به ایران مزارع را آتش زدند و به احشام هم رحم نکردند و حتی مجروحین را در بیمارستان اعدام کردند و از مردم عادی به عنوان پوشش انسانی استفاده کردند.» (خبرگزاری موسوم به جمهوری اسلامی ایران، ایرنا ۶مرداد۹۶) «دجالک کم‌حافظه»، حتی در همین سرهم‌بندی هم نتوانسته تناقضات حرف‌هایش را ب‍پوشاند، لاجرم سطر به سطر حرف‌هایش، رو‌درروی همدیگر قرار دارند،
ولی این‌که به طور واقعی، چه کسی در عملیات فروغ جاویدان به کشتار بیماران در بیمارستان‌ها اقدام کرد؟ و مردم محلی را کشتار کرد؟ را می‌توان از لابه‌لای سوز گداز مهره‌های دیگر رژیم آخوندی از آن عملیات کبیر میهنی که بسیار هم مورد استقبال مردم غیرتمند آن استان در همراهی و پشتیبانی فرزندان مجاهدشان قرار داشت، به‌راحتی دید، از آن‌جمله، سایت حکومتی «باشگاه خبرنگاران جوان» رژیم نوشته است: «…به هر حال این عملیات، به انجام رسید، این عملیات برای جمهوری اسلامی ایران ، علیرغم یکسری خسارات مالی و تجهیزاتی و از دست رفتن تعدادی از نیرو های رزمنده، منافع و دستاوردهای عدیده ای داشته است…
دستاوردهای داخلی عملیات مرصاد : …
ب)شناخته شدن دوست از دشمن و تصفیه عناصر مردمی از ضد مردمی.
در دوران هشت سال دفاع مقدس به لحاظ این که شروع این دوران قبل از قوام یافتن جمهوری اسلامی بود و در طول آن نیز فرصتی برای پردازش به میزان وفاداری و عرق ملی شهروندان به صورت هدفمند و علمی نبود- به لحاظ اولویت داشتن مساله جنگ- برخی از عناصر مزدور توانسته بودند که خود را در بدنه نظام بویژه در استانهای مرزی و به ویژه کرمانشاه جای دهند . با حمله مجاهدین و موفقیت های نسبی و اولیه آنان مانند اشغال کرند غرب، این عده چهره واقعی خویش را نشان داده و به اشکال مختلف سعی در امداد مجاهدین داشتند. به هر حال این گروه نیز در جریان غائله مجاهدین شناسایی شده و از نیروهای انقلابی و مردمی تفکیک شده و به سزای اعمال و افکار خائنانه خود رسیدند و یا به عراق متواری شدند .» (سایت موسوم به باشگاه خبرنگاران جوان ۸مهر۱۳۹۴)
و به این شکل خود تودهنی خوارکننده محکمی به «به‌صورت هدفمند و علمی» به جوجه دجالانی که دیر آمده اما زود، قصد صعود چندپله، به‌جای یک‌پله، مدارج دجالیت را دارند، توسط هم‌مسلکان خود، نواخته شد.