۱۳۹۷ شهریور ۸, پنجشنبه

بکارگیری مزدوران حتی برای کشتار مکه مثل مریم سنجابی و قربانعلی حسین نژاد و سایر مامورین

کشتار درمکه ، نمونه‌ای منحصربه‌فرد از عملکردهای رژیم فاشیستی حاکم برایران – قسمت پنجم و پایانی

علت چیست 
نکند به سبک امامشان است که میگفت خودشان خرمنها را آتش میزنن و سایر جفنگیاتی که نشخوار میکرد 

چرا ملاها عاجز متوسل به هر دروغی علیه مجاهدین میشوند حتی کشتار مکه 
برای همین ازمزدوران همیشه درخدمت باید استفاده کند مثل مریم سنجابی و قربانعلی حسین نژاد و سایر مامورین مزد بگیرش

تاریخچه فتنه‌انگیزی ۹مرداد۱۳۶۶ فاشیسم‌مذهبیولایت‌فقیه، درمقدس‌ترین مکان مسلمانان با صدها کشته از حجاج خانه خدا و ایجاد  جنگ روانیعلیه مجاهدین خلق بعد از ارتکاب جنایت

93دروغهای-رسانه-ملی-قربانعلی-حسین-نژاد

در شماره‌های‌پیشین دیدیم‌ چطور خمینیخمینی برای فراربه‌جلو پس‌از شکست مفتضانه‌اش در ماجراجویی «تسخیرخانه کعبه»، به اقدامات‌تروریستی‌ بعدی روی‌آورد و وقتی دراینجا هم ناموفق شد، ازآنجاکه عواقب این‌شکست‌ها، به‌درون نظامش می‌ریخت، طبق‌معمول تصمیم‌به فرافکنی آنها روی‌مجاهدین گرفت. به‌همین‌خاطر بااستفاده از جنگ‌روانی، با فریادهای گوشخراش «آی دزد! آی دزد!» تلاش‌کرد توجهات‌را ازروی جنایتی‌که مرتکب شده‌بود برداشته، آلترناتیو خودرا ازاین طریق بدنام کند، دراین مسیر تمامی امکانات تبلیغی سنتی و مدرن خودرا به‌کار گرفت، اما از آنجا که روسیاهی نظامش به‌حدی بود که هیچ‌حرف او راست تلقی نمی‌شد، نیازمند واردکردن لشکری از «اضداد مقاومت‌ایران» و «بریده خائنینی» که به‌استخدام وزارت اطلاعاتش درآمده‌بودند شد تا حرفهایش‌را از زبان آنها رله و دروغ‌هایش‌را ظاهری مستند ببخشد. اکنون به ادامة وقایع و این تلاش‌های دجالانه می‌پردازیم:

«شاهدان روباه ولایت» و نقش «بریده‌مزدوران استخدامی وزارت اطلاعات» برای دستگاه «جنگ‌روانی»: مخفی‌سازی دجالیت، زیرماسک «مشاهدات شخصی!!!»

افشاگری یکی از مأموران وزارت اطلاعات در نشریه مجاهد شماره۵۳۰ که نزد پروفسور موریس گاپیتورن گزارشگر ویژه حقوق‌بشر ملل‌متحد برای ایران نیز در استشهاد رسمی تاریخ ۲۵آذر۷۹، به ثبت رسیده است:
– «… [اتهام اینکه] کشتار حجاج در مکه توسط مجاهدین انجام شد!
در راستای همین خط و خطوط و پیرو رهنمودهای وزارت اطلاعات، در اسفندماه ۷۳، مهدی خانبابا تهرانی باهمکاری سایر پاسداران سیاسی رژیم در فرانکفورت برای‌علی رضوانی جلسه‌یی گذاشتند تا او جریان کشتار حجاج ایرانی در مکه توسط رژیم را به‌سازمان نسبت دهد و سپس متن سخنرانی این نشست توسط وزارت اطلاعات چاپ و در سطح وسیع پخش شد. من‌جمله در تاریخ ۱۲اسفند ۷۳ ”نیمروز” این خبر را به‌طور مشروح منتشر نمود.
موضوع کشتار حجاج ایرانی در مکه نخستین‌بار توسط رژیم در سال۶۶ مطرح شد سپس بنی‌صدر آن‌را به‌سازمان نسبت داد.
این موضوع مدتی مسکوت مانده بود و مطرح نمی‌شد. تا این‌که در جلسه فرانکفورت که مهدی خانبابا تهرانی برگزار کرد، مجدداً توسط علی رضوانی مطرح شد البته علی رضوانی از خیلی از جداشده‌ها خواسته بود در آن جلسه شرکت کنند به‌خصوص به‌اصرار از من خواست که در آن جلسه شرکت کنم که من به‌بهانه دوری راه و مشکلات شخصی در آن شرکت نکردم. علی رضوانی در آن جلسه لیستی از افرادی ارائه داد که به‌اصطلاح سازمان آنان‌را به‌مکه فرستاده بود. در سفر اول سنگاپور با ”رضا” که حول مسائل آینده و محورهایی که باید دردستور کار قرار می‌گرفت صحبت می‌کردیم به‌موضوع کشتار مکه اشاره کرد و گفت ”این موضوع یکی از حساسترین مسائلی هست که باید در تاریخ ایران ثبت بشود، متأسفانه تاکنون آن‌طور که باید و شاید به‌این جنایت پرداخته نشده است شما این طرح را هم حتماً در اولویت بگذارید”. او برای بیشتر روشن شدن مسأله گفت ”علی رضوانی در این زمینه اطلاعات بسیار مفیدی دارد که بخشی از آن را در نشست فرانکفورت اشاره کرد. ولی باز هم همان‌گونه که گفتم نتوانست موضوع را به‌خوبی مطرح کند، امیدوارم شما با تسلط کلامی که دارید در یک نشست دیگر که احتمالاً بخواهیم در لندن برگزار کنیم آن‌را به‌نحو شایسته مطرح کنید”.
به او توضیح دادم که من اطلاعات کافی در این زمینه ندارم. او در پاسخ گفت ”همان‌گونه که گفتم علی رضوانی اطلاعات ریزبه‌ریز این جریان را دارد. پس از بازگشت از او بخواهید که آنها را برای شما بفرستد تا در جریان کامل قرار بگیرید که اگر باز ابهاماتی داشتید در تماسهای خودمان مطرح کنید که من اطلاعات بیشتری نیز بفرستم”. در بازگشت از سنگاپور براساس پیشنهاد ”رضا” از علی رضوانی خواستم که مطالب مربوط به‌کشتار مکه را برایم فکس کند. او اطلاعیه‌یی را در چندین صفحه برایم فرستاد که زیر آن‌را خودش امضا کرده بود و به‌نام او در حقیقت منتشر شد. او ریزبه‌ریز جریان را طوری مطرح کرده بود که گویا سازمان تمامی این جریان را برنامه‌ریزی کرده و حتی طوری نوشته بود که گویا قرار بوده خود علی رضوانی هم به‌مکه برود که برسر مسائلی او اعزام نشده است.
بعدها در سر میز شامی که در هتل لاله تهران نشسته بودیم و در آن ”رضا” (معاون سعید امامی)، حسین (امیر حسین تقوی)، جوادی و فردی که او را مسئول تجارت خارجی معرفی کرده بودند شرکت داشتند، ”رضا” برای تفریح آن شب از قافهای داده شده صحبت می‌کرد که به‌موضوع مکه نیز اشاره کرد و گفت ”من مطلب مکه را که گفته بودم از علی رضوانی بگیرید برای او فرستادم و از او خواستم که با دستخط خودش آنها را بنویسد. او هنوز آن‌موقع وسیله تایپ نداشت وقتی آن‌را برایم فرستاد دیدم دستخط خیلی افتضاح است و به‌بچه‌ها گفتم که آن‌را تایپ کنند و برای او بفرستند. بالای مطلب تایپ شده که برای او فرستادیم شمارهٌ فاکس ما به‌طور واضح نوشته شده بود و او هم از آنها کپی گرفته و برای جاهای موردنظر فرستاده بود که تا امروز فعلاً صدای این قاف در نیامده (خنده و قاه‌قاه حاضران). ولی ازآن به‌بعد دستورالعملی صادر کردند که فکسهایی که درارتباط با خارج کشور هستند تمامی شماره‌های آن صفر نوشته شود”…».
یکی‌از سایت‌های کثیف وزارت اطلاعات، ۱۵اسفند۱۳۸۷، بازانتشار جعلیات وزارت بدنام باپوش افرادی بدون نام، درسال۷۳:
– «مبحث: خشونت و ترور
مطالعات: ۲
نقش مجاهدین خلق در تنش‌های منطقه وقتل عام درحج خونین۶۶
… مجاهدین ایرانی بودند و به راحتی می‌توانستند در صفوف ایرانیان رخنه نمایند، مراحل اولیه تحریک و حمله به پلیس عربستان سعودی را سازمان دادند و مقدمات و امکانات اولیه راه اندازی را مامورین عراقی که در پوشش مصونیت دیپلماتیک از قبیل عکس‌های آیت الله خمینی و موادمنفجره همراه خود به فرودگاه جده بردند و با همکاری یکدیگر این آشوب را بپا نمودند. افراد و حجاج ایرانی نیز به تصور این‌که این تظاهرات از سوی رژیم تدارک دیده شده در آن شرکت کردند [!!!] …
جمعی از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق [؟!]
آلمان- فرانسه – هلند – بهمن ۱۳۷۳ (فوریه ۱۹۹۵)»
یکی از سایت‌های زنجیره‌ای وزارت اطلاعات، ۱۰تیر۹۲، بازاستفادة «اراجیف وزارت‌ساختة اطلاعات» که توسط بریده‌مزدوران تکرارشده‌است:
– «… یکی از جنایت هایی که رجوی انجام داده و توسط نفراتی که از سازمان جدا شدند افشا شده دست داشتن در کشتار حجاج ایرانی در مراسم حج سال ۱۳۶۶در عربستان بوده است .
برای این کار مسعود رجوی به همراه تعدادی از اعضای وفادار تشکیلات توسط دولت عراق و با عنوان اینکه ایرانی بوده و برای زیارت به مکه می روند با حجاج ایرانی قاطی شده و این کشتار را بوجود می آورند…»
89وزارت-اطلاعات-دورغپراکنی-کشتار-حجاج-مکه
سایت وزارت اطلاعات موسوم به اینترلینک، ۲۰تیر۹۳، به‌کارگیری دروغ‌های شاخ‌دار یک طوطی وزارت اطلاعات به‌نام «رابعه شاهرخی»:
– «حدود یک ماه، تعداد ۵۰ تن در آن پایگاه، به سرپرستی یک افسر عراقی به نام سروان خالد و عباس داوری از اعضای بلندپایه و معتمد سازمان، به آماده سازی برای ماموریت خارج از عراق، مشغول به کار شدند. ماموریت، کشور عربستان، شهر مکه و مراسم حج آن سال بود. اعضای سازمان، همراه با گروهی از افسران عراقی، آموزش لازم را دیده بودند تا در مراسم حج آن سال، با ظاهرسازی و ریش بلند به مکه رفته و با در دست داشتن عکس هایی از رهبران جمهوری اسلامی، خود را از حجاج طرفدار جمهوری اسلامی جا زده و درگیری مابین حجاج معتقد به برائت از مشرکین و پلیس عربستان به وجود آورده و جو درگیری را دامن بزنند. در آن درگیری که چاشنی انفجارش اعضای مجاهدین خلق بودند، دولت عراق با ارسال نیروهای مجاهد خلق به این ماموریت، ضمن چک وفاداری آنان در خاک عراق، سعی بر آن داشت تا در ایام جنگ مابین ایران و عراق، دولت عربستان را از ایران دور و به سمت عراق بکشاند که النهایه نیز موفق شد و بعد از آن واقعه اسفناک بود که آیت الله خمینی رهبر انقلاب ایران، خطاب به رهبران عربستان گفت که اگر او صدام حسین عراقی را ببخشد، حکام وهابی در عربستان را نخواهد بخشید.
در درگیری مکه که بانی و مبتکرش اعضای مجاهدین خلق بودند، ۱۴۵۰ تن از حجاج کشته شدند که از آن تعداد، ۴۵۰ زوار ایرانی و مابقی اتباع کشورهای اسلامی دیگر بودند.»
90دروغهای-وزارت-اطلاعات-سایت-اینترلینک
سایت فراموش‌کار وزارت اطلاعات،۱۰شهریور۹۵،‌ خاطره‌سازی و تولید مشاهدات جعلی برای بریده‌مزدور استخدامی وزارت بدنام به‌نام «سیروس غضنفری»، زمانی‌که مأمور مزبور درایران بوده و هنوز به‌عراق نیامده بود!!! ‌:
– «… من درطی سال ها اقامت خود در کمپ اشرف، شاهد عینی کمک های لجستیکی فراوان عربستان به سازمان بودم ، ناظر حضور رجوی درمکه ودر هم زمانی با کشتار حجاج ایرانی هم بودم و این مسئله نشانگر آنست که طرفین قضیه، ارتباطات گسترده ای باهم داشته اند…»
این درحالی‌است که وزارت کذاب یازده‌سال قبل در مصاحبه دیگری در «همین سایت» و از قول «همین فرد» نوشته‌بود که او در ایام فاجعه مکه (مرداد۶۶) در خدمت ارتش رژیم‌آخوندی بوده و هنوز به عراق نیامده بوده است که شاهد «حضور رجوی در مکه ودر هم زمانی با کشتار حجاج ایرانی» بوده باشد!!! به متن زیر، مندرج درهمین سایت فراموش‌کار وزارت اطلاعات دروغ‌ساز به تاریخ ۲۴دی۸۴ توجه کنید:
– «مصاحبه با سیروس غضنفری
س ۱) خودتان را معرفی کنید؟
بنده سیروس غضنفری ساکن تبریز
س ۲) در چه تاریخی اسیر شدید؟
در ۱۸/۳/۶۶ به سربازی رفته بودم و در ۲۱/۴/۶۷ اسیر شدم.
س ۳) از لحظه اسارت بگویید؟
موقعی که توسط عراقیها اسیر شدم و ما را به العماره منتقل کردند…»
91دروغهای-نجات-سیروس-غضنفری
سایت وزارت اطلاعات موسوم به نجات، ۱۴شهریور۹۵، بریده مزدور استخدامی عبدالله افغان:
– «… رژیم سعودی درکمک به صدام ازرجوی برای مراسم حج درسال ۶۶دعوت بعمل آورد ودرهمان سال بود که کشتارحجاج ایرانی صورت گرفته بود وبه اصطلاح زهرچشم ازایران بخاطرپیروزی ها یش درجنگ گرفته بود اینجا بود که معلوم شد رجوی چقدردراین قضیه دست داشته است[!!!]…»
92دروغهای-نجات-عبدالله-افغان
برنامه  تلویزیونی «شبکه مستند رژیم»، ۱۲اردیبهشت۹۶، با شرکت مأمور وزارت اطلاعات قربانعلی حسین‌نژاد:
– «… یکی از اقدامات سازمان که با هماهنگی عراق صورت گرفت و سالها از نظر پنهان بود نقش‌آفرینی در کشتار حج سال ۶۶ بود، گرچه تنش هایی بین عربستان و ایران پدید آمده بود، اما دو کشور در حال نزدیک شدن به همدیگر و حل اختلافاتشان بودند، اختلافی که هم برای صدام و هم برای رجوی که از حمایتهای مالی سعودی بهرمند می شدند ناگوار بود.
ماموران عراقی که مصونیت دیپلماتیک داشتند مواد منفجره و تصاویر امام خمینی را به عربستان انتقال دادند، اعضای سازمان نیز با گذرنامه های عراقی و از اسامی جعلی تحت نظر فردی بنام سروان خالد به عربستان اعزام شدند و خود را میان زائران ایرانی جای دادند.
آنها در یک حرکت برنامه ریزی شده در گیری بین حجاج و نیروی پلیس عربستان را آغاز کردند و همه تحرکات آنها به نام ایرانیان نوشته شد.
در آشوب آن سال مکه ۲۷۵نفر از حجاج ایرانی کشته شدند، عربستان مقصر این فاجعه را نظام جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد…»
93دروغهای-رسانه-ملی-قربانعلی-حسین-نژاد
خبرگزاری نیروی تروریستی قدس موسوم‌به تسنیم، ۱۲شهریور۹۶، دروغ‌پراکنی دجالانه باپوشش گفتگو با یک مأمور استخدامی وزارت بدنام اطلاعات به‌نام «مریم سنجابی»:
– «درکشتار حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۶ هم می توان ردپای سازمان منافقین را مشاهده کرد. چنان که مهدی ابریشمچی، در مذاکره با افسران اطلاعاتی عراق می گوید ملک فهد دعوتنامه رسمی را برای حضور منافقین در مراسم ارسال کرده بود. لذا مسعود رجوی در سال ۶۶ با دعوتنامه رسمی ملک فهد، محرمانه عازم عربستان شد…»

بی‌اعتبار شدن پاسپورت دیپلماتیک رژیم به‌دنبال دستگیری دیپلمات‌تروریست نظام در آلمان

سوز و گداز یک رسانه حکومتی از باند خامنه‌ای از بی‌اعتبار شدن پاسپورت دیپلماتیک رژیم به‌دنبال دستگیری دیپلمات‌تروریست نظام در آلمان

سوز و گداز یک رسانه حکومتی از باند خامنه_ای
یک رسانه حکومتی دیگر از باند خامنه‌ایخامنه‌ای نیز درباره بی‌اعتبار شدن پاسپورت دیپلوماتیک رژیم نوشت: بازداشت دیپلمات جمهوری اسلامی در آلمان که به بهانه تلاش برای بمب‌گذاری در همایش (مجاهدین) و تصمیم اتریش برای سلب مصونیت دیپلماتیک از او، پدیده‌ای نادر و کم‌نظیر در دنیای دیپلماسی به حساب می‌آید، در حالی است که بازگشت عزت و احترام پاسپورت (جمهوری اسلامی) یکی از شعارهای انتخاباتی روحانی بود، اکنون شاهد زیر سوال رفتن پاسپورت سبز یا روادید دیپلمات‌های رسمی جمهوری اسلامی هم هستیم.

۱۳۹۷ شهریور ۶, سه‌شنبه

حکومت آخوندی با نگرانی از پیامدهای دستگیری دیپلومات تروریست رژیم اسدالله اسدی

دستگیری اسدالله اسدی یک شکست استثنایی برای رژیم آخوندی

حکومت آخوندی با نگرانی از پیامدهای دستگیری دیپلومات تروریست رژیم اسدالله اسدی در خاک آلمان، آن را یک شکست استثنایی برای رژیم در سوء استفاده از تسهیلات دیپلوماتیک و پدیده یی نادر و کم نظیر در دنیای دیپلماسی، ارزیابی می کند.
سپاه پاسدارانسپاه پاسداران روز یکشنبه در خبرگزاری خود نوشت: پرونده دیپلومات جمهوری اسلامی در اتریش و نوع برخورد کشورهای اروپایی با آن، موضوعی ویژه و استثنایی است که به طور مستقیم حیثیت و اعتبار (نظام) را هدف گرفته است. در این پرونده به‌رغم درخواست‌های مسؤولان سیاست خارجی ایران، حتی اجازه دیدار و ملاقات با این دیپلمات بازداشتی در آلمان هم داده نشد.
سپاه پاسداران نوشت: تیرماه ۹۷ وزارت خارجه اتریش با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد این کشور مصونیت یک دیپلمات ایرانی را پس از بازداشت در آلمان با ادعای ارتباط با طرح بمب‌گذاری در گردهمایی مجاهدین در فرانسه، لغو می‌کند. وزارت خارجه اتریش اعلام کرد: مصونیت دیپلمات ایرانی به دلیل صدور حکم بازداشت در اروپا، ظرف ۴۸ ساعت لغو می‌شود. این بیانیه همچنین حاکی است وزارت خارجه اتریش، سفیر ایران در وین را فراخوانده است تا امکان شفافیت موضوع مربوط به بازداشت دیپلمات ایرانی فراهم شود.
وطن امروز، یک رسانه حکومتی دیگر از باند خامنه ای نیز درباره بی‌اعتبار شدن پاسپورت دیپلوماتیک رژیم نوشت: ‌بازداشت دیپلمات جمهوری اسلامی در آلمان که به بهانه تلاش برای بمب‌گذاری در همایش مجاهدین و تصمیم اتریش برای سلب مصونیت دیپلماتیک از او، پدیده‌ای نادر و کم‌نظیر در دنیای دیپلماسی به حساب می‌آید، این در حالی است که بازگشت عزت و احترام پاسپورت جمهوری اسلامی یکی از شعارهای انتخاباتی روحانی بود، اکنون شاهد زیر سوال رفتن پاسپورت سبز یا روادید دیپلمات‌های رسمی جمهوری اسلامی هم هستیم.

۱۳۹۷ شهریور ۵, دوشنبه

صنعت فیلم سازی وجنگ روانی پوش چیست

 چه دردی از ملاها دوا میکند 
جز سرپوشی بر ترور و برای علاج داخلی بسیجیهای زوار دررفته فیلم سازی
صنعت فیلم سازی وجنگ روانی پوش چیست 



رژیم دجال آخوندی از مدتی پیش انبوه‌سازی و تولید فلهیی فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی علیه مجاهدین را افزایش داده و این روزها رسانه‌های حکومتی و سایت‌های وزارت اطلاعات با تبلیغات پرحجمی برای آن‌ها بازارگرمی می‌کنند. فقط در آبان ماه سال ۹۵ رسانه‌های رژیم از تولید سه فیلم سینمایی به اسم «ماجرای نیمروز»، «آخرین روزهای زمستان» و «مشتاقی و مهجوری» در مراحل پیش‌تولید یا تولید خبر دادند. فیلم «امکان مینا»‌ هم قبل از آن روی اِکران آمده بود و فیلم‌های دیگری هم در پروسه تولید می‌باشد. در ماه‌های قبل‌تر هم اکران فیلمی به اسم «سیانور» موضوع تبلیغات پر سروصدای رژیم بود و فضای مجازی را با صدها گزارش و مصاحبه درباره این فیلم پر کرد.
دستگاه‌های تبلیغاتی رژیم همچنین اعلام کردند سریال «سال‌های حادثه»‌ و «نفس» در حال ساخته‌شدن هستند.
سؤال این است که چه اتفاقی افتاده که دستگاه وزارت سرکوب و کشتار اطلاعات و دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی آخوندها با صرف هزینه‌های گزاف و فوق‌العاده دست به تولید چنین مجعولاتی می‌زنند؟
رژیم فقط در یک سال گذشته بیش از ۳۰ فیلم سینمایی و مستند و سریال ساخته که هرکدام از سریال‌ها شامل چند قسمت بوده است. ازجمله فقط یکی از این به‌اصطلاح مستندها که درواقع مجعولات سفارشی وزارت اطلاعات با عنوان پارلمان است، ۳۱ قسمت بود. این‌ها علاوه بر به‌اصطلاح مستندهایی است که سالیان قبل پخش‌شده و امسال دوباره تکرار شده که تعداد آن‌ها هم قابل‌توجه است.
اسامی برخی فیلم‌های سینمایی و به‌اصطلاح مستند و سریال‌های تلویزیونی سفارشی وزارت اطلاعات به‌قرار زیر است:
۱٫ فیلم سینمایی ماجرای نیمروز
۲٫ فیلم سینمایی آخرین روزهای زمستان
۳٫ فیلم سینمایی مشتاقی و مهجوری
۴٫ فیلم سینمایی سیانور
۵٫ فیلم سینمایی امکان مینا
۶٫ فیلم سینمایی ایستاده در غبار
۷٫ فیلم سینمایی چهل مروارید
۸٫ فیلم سینمایی سال گرگ
۹٫ سریال تلویزیونی سال‌های حادثه
۱۰٫ سریال سفارشی نفس
۱۱٫ سریال تلویزیونی پروانه‌ها می‌نویسند
۱۲٫ مستند تلویزیونی داستان یک پایان (مجموعه ۶ قسمتی)
۱۳٫ مستند تلویزیونی مختصات جهنمی
۱۴٫ مستند تلویزیونی در آغوش یاران
۱۵٫ مستند تلویزیونی اسیر در زنجیر دروغ
۱۶٫ سریال سفارشی تلویزیونی ضلع سوم
۱۷٫ مستند ۳۱ قسمتی «پارلمان»
۱۸٫ مستند ۴ قسمتی «حضور»
۱۹٫ مستند ۳ قسمتی «بررسی بعد از انتخابات»
۲۰٫ مستند «معتمد»
۲۱٫ مستند «مسیر»
۲۲٫ مستند «غبار»
۲۳٫ مستند ۹ قسمتی «قانون‌گذاران»
۲۴٫ مستند سفارشی تاریخ شفاهی ایران در ۶ قسمت
۲۵٫ فیلم سفارشی ساعت به‌وقت صفر – تلویزیون رژیم
۲۶٫ فیلم سفارشی تروریست – تلویزیون رژیم
۲۷٫ فیلم سفارشی توهم
۲۸٫ مستند سفارشی پارلمان
۲۹٫ فیلم سفارشی روز شیطان
۳۰٫ مستند سفارشی دهم
دغدغه ولی‌فقیه ارتجاع
رژیم ازیک‌طرف مدعی است که مجاهدین تمام‌شده‌اند ولی از طرف دیگر شاهد چنین ابعادی از جنگ تبلیغاتی علیه مجاهدین هستیم. چه ضرورتی آخوندها را مجبور می‌کند که این‌طور خودشان را به درودیوار بزنند؟ پاسخ را از زبان دست‌اندرکاران آن بشنوید:
«امسال واقعاً سینمای ایران به دغدغه کشور، به دغدغه نظام، به دغدغه مقام معظم رهبری پاسخ مثبت داد».(ایوبی رئیس سازمان سینمایی – تلویزیون شبکه سه رژیم – ۲۰ بهمن ۹۵)
ملاحظه می‌کنید که دغدغه کل نظام و دغدغه ولی‌فقیه ارتجاع، فقط مجاهدین و نفوذ و گسترش آنهاست و بس!
رژیم با سفارش و ساخت این‌گونه فیلم و مستند و سریال‌ها اهداف زیر را دنبال می‌کند:
اول، تخطئه رهبری و تشکیلات مجاهدین، چون نیروی تغییر و سرنگونی است.
دوم، شیطان سازی و تخریب این نیروی برانداز با این هدف که باید به همین رژیم تن داد.
تلاش رژیم این است که شاید بتواند حتی لحظه‌یی در اذهان همین مردم و مخاطب نسبت به مجاهدین و نیروی اصلی این جنبش تردید ایجاد کند. کارکرد تردید چیست؟ توقف و ایجاد یاس و ناامیدی، حتی برای یک روز. رژیم به همین هم راضی است. چراکه رژیمی است محاصره در انزجار عمومی، رژیمی مربوط به قرون‌وسطی و رانده‌شده توسط نسل جوان و می‌داند کسی هست که برای نسل جوان پیام نو دارد.
امسال رژیم به خاطر وضعیت به‌شدت بحرانی و خراب و به دلیل وحشتی که از حضور و نفوذ مجاهدین در نسل جوان احساس می‌کند، تعارف‌ها و صحنه‌سازی‌های قبلی را کنار گذاشت و صاف روی اصل مطلب رفت و هدف نهایی این قبیل جشنواره‌ها، یعنی مقابله با مجاهدین و آلترناتیو و جایگزین انقلابی رژیم؛ یعنی همان چیزی که تا قبل از این تلاش می‌کرد در پرده و پوشیده پیش ببرد را خیلی رک و عریان اعلام کرد:
«اگر این فیلم‌ها را نسازیم، با فایل صوتی منتظری تاریخ را برایمان خواهند ساخت زمانی که فایل منتظری منتشر شد که همین سوالها را می‌پرسید، ناخواسته و در یک طراحی تبلیغاتی در جایگاه متهم قرار گرفتیم؛ و دیگر دفاع متهم از خود مگر مسموع است؟!»
روزنامه جوان نوشت: «در نگاه اول ”ماجرای نیمروز” صرفاً یک فیلم سینمایی است که چند ماه از روزهای سخت مردم ایران را در سال ۱۳۶۰ روایت می‌کند؛ اما نگاهی به اتفاقات سیاسی ایران در سال‌های اخیر و بعد فلاش‌بک به سال ۶۷ و اعدام‌های معروف اعضای سازمان مجاهدین خلق از سوی جمهوری اسلامی در کنار تماشای ”ماجرای نیمروز” نشان می‌دهد که این فیلم سینمایی، فراتر از حوزه سینما، اتفاق قابل‌تأملی در حوزه سیاسی ایران است. نه‌فقط ازاین‌جهت که ۳۵ سال پس از ترور سران قوا در ایران، تازه اکنون کسی از اهالی سینما، آن‌هم کسی که در سال همان ترورها به دنیا آمده و تصویر مستقیم از آن فضا ندارد، آن اتفاقات را به سینما کشانده، بلکه ازاین‌جهت که فیلم می‌تواند به یکی از بزرگ‌ترین ادعاهای گروهک… مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی پاسخ دهد: ”جنایت جمهوری اسلامی علیه مجاهدین خلق”. آیا جمهوری اسلامی صدها نفر از اعضای [مجاهدین] را حین درگیری یا بعد از دستگیری با حکم اعدام، کشته است؟ بله؛ در این شکی نیست. آیا این اعدام‌ها یا عدم تلاش برای زنده دستگیر کردن اعضای مجاهدین خلق تصمیمی درست و قابل دفاع است؟ ”ماجرای نیمروز” فقط با چند روایت کوتاه از چند ماه در دهه ۶۰ مرگباری که مجاهدین خلق برای حکومت و ملت ایران رقم زدند، مخاطب را به این نتیجه می‌رساند که چاره‌ای دیگر نبوده است… این فیلم بر همه مقابله خشنی که جمهوری اسلامی با مبارزه مسلحانه مجاهدین خلق می‌کند، صحه می‌گذارد… فرمانده ”ماجرای نیمروز” از تهران به ارتفاعات بازی دراز می‌رود تا نیرو بیاورد و تأکید می‌کند فکر کردید ”فقط اینجا جنگ است؟ تهران هم جنگ است.” » (صابر نیوز، ۲۴ بهمن ۹۵)

برخی از اعترافات دست‌اندرکاران این‌گونه فیلم‌های جعلی درباره اهداف آن را با هم مرور کنیم:

«محمد آزادی مهربانی تهیه‌کننده[فیلم سال‌های حادثه]: این روزها برخی با ایجاد هجمه‌یی عجیب در خصوص اعدام‌های دهه شصت با مظلوم‌نمایی قصد دارند، بر جنایات [مجاهدین] سرپوش بگذارند». (باشگاه خبرنگاران جوان ۱۲ شهریور ۹۵)
حسین فیروزه[کارگردان و تهیه‌کننده فیلم مشتاقی و مهجوری]در جمع خبرنگاران اظهار داشت: رویکرد سازمان [مجاهدین] طی چند سال گذشته فعالیت‌های تبلیغی بر مبنای حقوق بشر و ضد جمهوری اسلامی ایران بوده و این ذهنیت را ایجاد کرد که تحقیقی درباره آن‌ها انجام بشود». (خبرگزاری حیات رژیم – ۵ آبان ۹۵)
محسن اسماعیلی نماینده مجلس خبرگان درباره فیلم سیانور گفته است:«در سال‌های اخیر، پیرایش و آرایش هدفمند تاریخ و چهره «سازمان مجاهدین خلق ایران» نیز به یک پروژه ضد ملی تبدیل‌شده است». (فردا به نقل از صبح نو – ۴ آبان ۹۵)
چیزی که در نمایش این فیلم‌ها خیلی برای رژیم مهم می‌باشد این است که به موضوع مجاهدین بپردازد بخصوص با انعکاس فوق‌العاده انتشار فایل صوتی آقای منتظری، رژیم وحشت‌زده شد و به کار تولید و نمایش این فیلم‌ها سرعت بخشید تا به خیال خودش یک‌جوری جبران مافات کند. در همین رابطه یکی از رسانه‌های ارگان‌های سرکوبگر رژیم نوشت:
«فایل صوتی منتسب به آقای منتظری… در فضای مجازی پخش شد… رسانه‌ها با سوءاستفاده از این صوت و بهره‌برداری از عناصر ناآگاه یا مغرض داخلی و خارجی فضاسازی گسترده‌یی را برای مظلوم نشان دادن چهره[مجاهدین] و محکوم نمودن جمهوری اسلامی ایران کردند… یکی از نکات برجسته سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر، اکران دو فیلم سینمایی امکان مینا و سیانور به‌عنوان دو اثر ارزشی و انقلابی بود… فارغ از کیفیت این دو فیلم، انتخاب موضوع [مجاهدین] و نمایش وِجهه منفی ایشان در فضای اجتماعی و سیاسی کشور حائز اهمیت و شایسته تقدیر بود. پرداختن به حوادث مهم ملی برای ثبت در تاریخ و آگاه‌سازی نسل جوان … ضرورت پیدا می‌کند. (نسیم آنلاین ۲ شهریور ۹۵)

اعتراف به سفارشی بودن فیلم‌ها و سریال‌ها

قابل‌توجه این‌که ساخت این فیلم‌ها و به‌اصطلاح مستندهای جعلی، پروژه و سفارش وزارت اطلاعات و سایر ارگان‌های سرکوب رژیم می‌باشد، آن‌قدر برای مردم واضح است که نه‌فقط در رسانه‌های رژیم علناً گفته می‌شود بلکه سازندگان این فیلم‌ها هم به آن اعتراف می‌کنند، منتها هرکدام، بیشتر دیگری را متهم به پذیرفتن سفارش برای تهیه فیلم می‌کند. برای نمونه مجری میزگرد خبرگزاری فارس در مصاحبه با عوامل فیلم سینمایی «سیانور» می‌گوید: «در مورد شما ذهنیتی در بین بسیاری وجود دارد و آن این است که شما جزو افراد امنیتی هستید و رابطه‌هایی نیز دارید که وارد این حوزه شده‌اید و بودجه فیلم‌تان نیز همواره تأمین بوده است و کاری به کارتان هم ندارند». (فارس؛ خبرگزاری سپاه پاسداران – ۳ آذر ۹۵)
تهیه‌کننده و کارگردان فیلم «مشتاقی و مهجوری» تأکید می‌کند که «رئیس بنیاد هابیلیان نیز در تولید موارد علمی و تهیه فیلم‌نامه کمک‌های فراوانی را داشته است» (خبرگزاری حیات – ۵ آبان ۹۵)
به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران تسنیم «در خبرها آمده این فیلم [سیانور] با نظارت مستقیم وزارت اطلاعات تولیدشده و داستان آن درباره [مجاهدین] است.» (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس؛ تسنیم – ۱۷ مهر ۹۵)
البته این‌ها گوشه‌یی از واقعیت است.
علیرضا خوشنویس کارگردان و نویسنده «داستان یک پایان» درباره مهم‌ترین ویژگی این مستند در مقایسه با دیگر آثاری که درباره [مجاهدین] ساخته‌شده، می‌گوید: «مستندی ۲۰ قسمتی با همین نیت تحت عنوان ”رویای سیاه” به کارگردانی ایمان گودرزی ساخته و از شبکه سوم پخش شد که برخی بخش‌ها را بسیار بزرگنمایی می‌کرد و کاملاً سفارشی بود. این مستندساز بابیان اینکه تلاش شده مستندی به‌دوراز رویکرد سفارشی بسازیم تا مخاطب آزادانه قضاوت کند، توضیح داد: به‌عنوان نمونه در این فیلم هیچ‌گاه از کلمه ”منافقین” استفاده نکردیم چون به‌هرحال این‌ها تشکیلاتی هستند که اسم ”مجاهدین خلق” برای خوددارند». (هابیلیان – ۳۰ تیر ۹۵)
قابل‌توجه‌تر از همه اینکه یکی از همین دست‌اندرکاران فیلم‌های جعلی علیه سازمان، نه‌تنها به سفارشی بودن این‌گونه فیلم‌ها اعتراف می‌کند بلکه به آن افتخار هم می‌کند:
«ابراهیم حاتمی‌کیا: خوشحال شدم وزارت اطلاعات گفت پول می‌دهم فیلم بسازید
ابراهیم حاتمی‌کیا با حضور در برنامه ”۳۵” که فریدون جیرانی اداره آن را بر عهده داشت، درباره سینما، ایدئولوژی، جریان روشنفکری، ”بادیگارد” و… گفت‌وگو کرد. او در بخشی از این گفت‌وگوی طولانی درباره علت همکاری‌اش با وزارت اطلاعات گفت: مثلاً می‌گویند این فیلم با فلان ارگان کارشده است. تو میدانی، من هم می‌دانم که شوخی می‌کنیم همه‌مان. همه این‌ها دستشان توی جیب هم است. اصلاً در جمهوری اسلامی شوخی می‌کنند که من با بخش خصوصی با این مختصات کارکردم! حاتمی‌کیا افزود: در شرایطی که آقای ایوبی می‌گوید نداریم، نداریم و اوضاع همین است، وقتی کسی می‌گوید من پول می‌دهم تو بساز، چرا نباید آنچه با دغدغه‌ام همخوان است، بسازم؟ خیلی خوشحال شدم که وزارت اطلاعات آمده وسط می‌گوید چند تا فیلم را پول می‌دهم که بسازید؛ چقدر خوب!». (شهروند – ۲۸ فروردین ۹۵)

محتوای فیلم‌های جعلی

نسیم آنلاین درباره محتوای این‌گونه فیلم‌های سفارشی می‌نویسد: «چرا “امکان مینا”ی کمال تبریزی نمی‌تواند مخاطبان را به خود جلب کند؟
سال قبل دو محصول با محوریت نقد [مجاهدین] تولید[شد]؛ یکی از آن‌ها ”امکان مینا” ی کمال تبریزی بود که در تولید هم حمایت بنیاد سینمایی فارابی را داشت و هم حمایت وزارت اطلاعات را.
”امکان مینا” این روزها روی پرده است و البته فروش خوبی هم ندارد؛ این فروش دور از انتظار آن‌طور که تهیه‌کننده و کارگردان گفته‌اند ناشی ازعدم تبلیغات مناسب برای فیلم بوده است؛ اما آیا واقعیت چنین است؟… تبریزی کارگردان سفارش پذیری است و ارجاع یک سفارش که هم فارابی از آن حمایت می‌کند و هم یک وزارتخانه متنفذ او را واداشته به حضور به‌عنوان کارگردان…کارگردانی آن با حداقل ظرافت ممکن تا سفارش را به‌موقع تحویل دهد… همین می‌شود که… سبب‌ساز آن شده که… پایان‌بندی اثر خود را به گونه‌یی کاملاً فانتزی و با حمله سوپرمن خبرنگار به یک‌خانه تیمی جمع کند!
اینجاست که دیگر هر چه کارگردان از ابتدا برای جدی جلوه دادن آدم‌ها و ماجراها تنیده بود رشته می‌شود و شلیک خنده مخاطبان است که به هوا می‌رود». (نسیم آنلاین – ۲۶ مرداد ۹۵)

منابع فیلم‌های سفارشی وزارت اطلاعات

حالا که مشخص شد این‌گونه فیلم‌ها و مستندهایی که علیه مجاهدین و مقاومت ایران درست می‌شود سفارشی و دست‌پخت وزارت جعل و جنایت است، لازم است یک نگاه کوتاه به منابع تهیه سناریو و فیلم‌نامه آن‌ها داشته باشیم. یک نمونه را که درواقع فیلمی است که اخیراً آخوندها خیلی روی آن تبلیغ کردن باهم ببینیم:
«مسعود احمدیان [فیلم‌نامه‌نویس سیانور]: از ۸ سال پیش که ما شورایی در فارابی داشتیم که ساخت آثار تاریخی را بررسی می‌کردیم. هم‌زمان‌شده بود با چاپ دو جلد کتاب آقای میثمی و بعدها خاطرات عزت شاهی و کتاب احمد احمد و سه جلد کتاب بسیار وزین مرکز پژوهش‌ها و دست‌نوشته‌های کتابی که حسین احمدی روحانی که در مورد مجاهدین نوشته است. این بخش‌ها باعث شد که بدون سفارش از جایی و بر اساس یک دغدغه شخصی این فیلم‌نامه به نگارش درآمد». (خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس – ۱ آذر ۹۵)
هویت اسامی که گفته‌شده ازجمله عزت شاهی و احمد احمد مشخص است که چه کسانی هستند، بریده‌ها و خائن‌هایی که در زمان خمینی به شقی‌ترین جلادان تبدیل شدند.
اما منظور از سه جلد کتاب وزین مرکز پژوهش، همان است که در سال ۱۳۸۵ چندین ارگان سرکوب و جعل آخوندها با سروصدای زیاد یک کتاب سه‌جلدی تحت عنوان «مجاهدین از پیدایی تا فرجام» منتشر کردند که تنها نگاهی به لیست ناشران و دست‌اندرکاران تهیه این کتاب برای شناختن ماهیت به‌اصطلاح تحقیقی که صورت گرفته کافی می‌باشد تا مشخص شود منابع اساساً وزارت اطلاعات و سایر ارگان‌های سرکوب و تروریسم آخوندهاست:
«موسسه کوشید تا با وزارت اطلاعات و دیگر سازمان‌هایی که به نحوی حافظ اسناد طبقه‌بندی‌شده رژیم پهلوی بودند، تعامل جدی آغاز کند.» یا «اینک موسسه با تجدید ساختار و تکمیل کتاب‌خانه تخصصی تاریخ و گسترده‌تر ساختن تعاملات خود با مراکز اسنادی همچون سازمان اسناد ملی ایران، مرکز بررسی‌های تاریخی وزارت اطلاعات، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مرکز اسناد ناجا، مرکز اسناد وزارت امور خارجه، مراکز اسنادی خارج از کشور و … از کلیه پژوهشگران در عرصه تاریخ‌نگاری برای همکاری و پژوهش در مورد بخش‌های مغفول تاریخ معاصر به گرمی استقبال می‌کند».

وحشت بی‌پایان از گرایش نسل جوان به مجاهدین

چرا در این شرایط رژیم و وزارت اطلاعات بدنام آن ساخت چنین فیلم‌ها و سریال‌ها و به‌اصطلاح مستندهای جعلی و مبتذل را گسترش و افزایش داده است؟
پاسخ را از سردمداران و رسانه‌های حکومتی بخوانید:
«محسن اسماعیلی نماینده مجلس خبرگان ولایت: متأسفانه آگاهی جوانان ما از این مقطع مهم و تاریخی بسیار اندک است و خدا را سپاس که ”سیانور” خواسته و توانسته است تا اندازه زیادی این نقص و خلأ را جبران کند… خصوصاً از جوانان عزیز برای تماشای این فیلم خوب سینمایی دعوت می‌کنم. تأکید می‌کنم که همه ما ”نیاز به سیانور” داریم». (فردا به نقل از صبح نو ۴ آبان ۹۵)
«فیلم‌هایی نظیر ”سیانور”… کمک می‌کند تا جوانان امروز در میان هجمه‌های تبلیغاتی دشمن، نگاه و برداشتی صحیح ازآنچه که در زمان انقلاب رخ‌داده، داشته باشند». (خبرگزاری حوزه – ۹ آبان ۹۵)
«سیانور اتفاق بسیار خوبی در سینما بود و امیدوارم جوانان بیایند و این فیلم‌ها را ببینند تا دیگر در دام گروهک‌هایی مثل [مجاهدین] نیافتند». (خبرگزاری صداوسیما رژیم – ۵ آبان ۹۵)

اعتراف به پایگاه اجتماعی مجاهدین و انزجار اجتماعی نسبت به فیلم‌های سفارشی

یک کلمه و یک مفهوم که در لابه‌لای حرف‌های مزدوران و رسانه‌های رژیم، تکرار می‌شود «جوانان» و «نسل امروز» است و این‌که جوانان که تشنه دانستن راجع به مجاهدین هستند و نسل امروز که می‌خواهد حرکتی بکند، باید این فیلم و این قبیل فیلم‌ها را ببیند تا بداند در چه مسیری می‌خواهد پا بگذارد. خیلی روشن خودشان می‌گویند که هدفشان چیست. عامل دیگری که در انگیزه رژیم از ساختن این قبیل فیلم‌ها مؤثر است ریشه‌های عمیق اجتماعی مجاهدین می‌باشد که باوجود سرکوب و کشتار و قتل‌عامی که رژیم کرده، روزبه‌روز هم عمیق‌تر و گسترده‌تر شده است. به نمونه‌هایی از این اعترافات توجه کنید:
«سید محمود رضوی [تهیه‌کننده فیلم سیانور]: یک بزرگی به من گفتش که یک کارهایی رو نکن در مورد فلان فرقه سیاسی فیلم نساز… چون‌که هستند، هنوز هستند، ما نمی بینیمشون ولی اثرشون توی جامعه هست» (تلویزیون شبکه سه رژیم – ۲۱ آبان ۹۵)
«سیانور روایتی غیرکلیشه‌یی از [مجاهدین]- سیانور اما اولین نگاه غیر کلیشه‌یی به سازمان مجاهدین در سینمای ایران است… سازمانی که توانسته بود تعداد زیادی از جوانان انقلابی و پرشور آن سال‌ها را جذب خود کند.
می‌توان مخاطب اصلی ”سیانور” را نسل جوان دانست. جدای از روایت درست و جذابیت‌های فیلم‌نامه که می‌تواند به‌شدت برای نسل سوم و چهارم جالب باشد، اصل پرداخت به انحرافات یکی از ”جوان‌پسند” ترین تشکیلات‌های تاریخ معاصر ایران، می‌تواند نکات عبرت‌آموز زیادی برای نسل جدید داشته باشد. سازمانی که … ۳۸ سال پس از پیروزی انقلاب مردم ایران، همچنان خبرساز است و تلاش می‌کند سازمانی مهم و تأثیرگذار به نظر برسد… ”سیانور”ی که این روزها روی پرده است، برای شناخت یکی از مهم‌ترین پدیده‌های تاریخ معاصر، و برای لذت بردن از یک قصه پر کشش و جذاب، قابل توصیه است. (خبرگزاری دانشجو – ۱ آبان ۹۵)
«مسعود احمدیان [نویسنده فیلم سیانور]: در سینما راجع به شخصیت‌های معاصر و تأثیرگذار ما، همه می‌ترسیم آن‌ها را نشان بدهیم، هنوز نگران هستیم، خانواده او چه می‌گوید، دوست او چه می‌گوید؟ باید راجع به آن‌ها کتاب‌ها نوشته شود، فیلم‌ها ساخته شود و فضا به سمت سینمای متعالی دیگری برود وگرنه می‌شود همین کلیشه‌ها که شما طی این سال‌ها به خورد مردم داده‌اید». (خبرگزاری تسنیم ۸ آبان ۹۵)

نتیجه‌گیری

آنچه ملاحظه کردید بخش کوچکی از حجم عظیم تبلیغات دیوانه‌وار رژیم دجال آخوندی می‌باشد که با به کار گرفتن ارگان‌ها و نهادهای متعدد از چندین وزارتخانه، با صرف مقادیر هنگفتی از بودجه‌های میلیاردی و با به کار گرفتن خیلی از عوامل مزدور تحت عنوان کارگردان، تهیه‌کننده، بازیگر و امثالهم… در قالب ده‌ها سریال تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی، برای مخدوش کردن چهره مجاهدین و مقاومت، به راه انداخته است. پیام اصلی چنین انرژی گذاری با صرف هزینه بسیار گزاف برای تحریف تاریخچه و کارنامه مجاهدین و مقاومت ایران، این است که باوجود انبوه جعلیات و لجنپراکنی‌های رژیم علیه مجاهدین، طی ۴ دهه گذشته، جوان‌ها و بخصوص اقشار آگاه‌تر گمشده خودشان را در مجاهدین و اندیشه و آرمان و مشی مجاهدین پیدا کردند و اقبال و رو آوردن سیل‌آسای نسل جوان به مجاهدین، آخوندها و پاسداران را به وحشت انداخته است. بنابراین چون نمی‌توانند دست روی دست بگذارند و این سیل بنیان‌کن مشتاق آزادی را فقط نگاه بکنند، ازآنجایی‌که کار دیگری از دستشان برنمی‌آید، ناچارند که به‌قول‌معروف آزموده را دوباره بیازمایند که البته برایشان جز رسوایی و شکست ثمر دیگری ندارد.
اما به‌رغم همه یاوه‌ها و مجعولات و تبلیغات دیوانه‌وار مطبوعات و شبکه‌های تلویزیونی رژیم، بنا بر گزارش‌های رسیده از داخل ایران، این ترفندها نتایج معکوس به بار آورده و ازقضا توجه و حمایت هرچه بیشتری را به سود مقاومت در میان اقشار مختلف مردم، به‌ویژه جوانان آگاه و آزاده که به‌خوبی از صنعت جعل و تزویر و سرهم‌بندی و تحریف‌های رژیم آخوندی مطلعند، برانگیخته است.

۱۳۹۷ شهریور ۲, جمعه

حساب‌سازی‌های جعلی گشتاپوی آخوندی در فیس‌بوک در دستگاه جنگ روانی‌

گزارش رسانه‌های انگلیسی گشتاپوی آخوندی از حساب‌سازی‌های جعلی گشتاپوی آخوندی در فیس‌بوک در دستگاه جنگ روانی‌اش

روزنامه سان چاپ انگلستان
فقط همین یکی را آخوندها کم داشتند که یقه شان گیر بیفته 
تلگراف چاپ انگلستان نیز در همان روز نوشت: فیس‌بوکس حساب‌های جعلی طرفدار کوربین و ضد برکزیت، مرتبط با ایران را می‌بندد. حساب‌های جعلی به نام «چپ انگلیس» و «اسکاتلند آزاد ۲۰۱۴» در میان فهرست ۶۵۲ صفحه، گروه و حسابی بودند که توسط (فیس‌بوک) بسته شدند؛ (این شرکت) دریافت که «کارزارهای جداگانه‌یی» از «رفتار هماهنگ‌شده غیر معتبر» وجود دارد.
سان روز نامه دیگر چاپ انگلستان روز ۳۱مرداد نوشت: یک صفحة فیس‌بوک به نام «چپ انگلیس» بعد از آشکار شدن مرتبط‌بودن آن با مطبوعات حکومتی ایران، پاک شد. پول پروپاگاندای چپ در حمایت از جرمی کوربین و استقلال اسکاتلند
در فیس‌بوک، توسط رژیم ایران پرداخت شده‌است.
روزنامه سان در ادامه گزارش خود می‌افزاید: شبکه‌یی از صفحات (در فیس بوک) که تبلیغ اهداف چپ‌گرایانه و ضد غربی داشتند، به‌طور مخفیانه به مطبوعات حکومتی ایران مرتبط بودند.
این صفحات که برخی به‌طور مشخص رأی‌دهندگان انگلیسی را هدف قرار می‌دادند، تقریباً ۱ میلیون فالوئر ناآگاه را جذب کردند.آنها حدود ۱۰ هزار پوند به فیس بوک پرداختند تا بتوانند (صفحات خود را) برای کاربرانی که در (این صفحات) نام‌نویسی نکرده بودند، تبلیغ کنند… گمان می‌رود، این شبکه مخفی که تحت عنوان «مطبوعات جبهه آزاد» شناخته می‌شد، توسط مطبوعات حکومتی کنترل می‌شده که در نهایت تحت سلطة آخوندهایی است که حکومت سرکوبگر ایران را هدایت می‌کنند.
یادآوری می‌کنیم که ناتانیل گلایشر Nathaniel Gleicher رئیس سیاست امنیت سایبری فیس‌بوک در جریان افشاگری بزرگ این شرکت درباره ۶۵۲ صفحه، گروه و حساب مرتبط با حکومت آخوندی، تاکید کرد که فیس بوک موفق به کشف رابطه این شبکه با مطبوعات حکومتی در ایران شده‌است. وی گفت: مثلا بخشی از این شبکه «Quest 4 Truth» نام دارد و مدعی است یک سازمان مطبوعاتی مستقل است؛ حال آن‌که در واقع با پرس تی.وی. یعنی شبکة انگلیسی‌زبان وابسته به رژیم ایران درارتباط است.

۱۳۹۷ شهریور ۱, پنجشنبه

در ایام حج بدانیم فاشیسم‌مذهبی ولایت‌فقیه، درمقدس‌ترین مکان چه کردند

در ایام حج بی مناسب نیست که بدانیم فاشیسم‌مذهبی ولایت‌فقیه، درمقدس‌ترین مکان مسلمانان با صدها کشته به حجاج خانه خدا هم رحم نکرند

تروریسم ملاها زما ن مکان دین وملیت نمیشناسد تنها موجودیت مطلقه فقیه را میشناسد لزا به هر عملی در هرمکانی دست میزند این روزها در امریکاهم دمشان به تله افتاده است 

تاریخچه فتنه‌انگیزی ۹مرداد۱۳۶۶ فاشیسم‌مذهبی ولایت‌فقیه، درمقدس‌ترین مکان مسلمانان با صدها کشته از حجاج خانه خدا و ایجاد جنگ روانی علیه مجاهدین خلق بعد از ارتکاب جنایت

در شماره‌های‌پیشین دیدیم‌که چطور خمینی برای فراربه‌جلو و پوشاندن فضیحت روابط‌ پنهانی‌اش با اسرائیل و امریکا و ضربات مرگ‌آوری که آن‌ایام از ارتش آزادی‌بخش ملی ایران متحمل می‌شد، به ماجراجویی بی‌سابقه تصرف خانه کعبه روی آورد اما به‌رغم تدارک موادمنفجره و بسیج‌گسترده پاسدارانش دراین‎رابطه، به‌سختی شکست‌خورد. افشای این‌جنایت توسط مجاهدین خلق که هماورد اصلی او بوده و هستند، اورا به‌شدت در جهان‌اسلام منزوی و منفور ساخت. اقدامات تروریستی بعدی او نیز نتوانست آب‌رفته را به‌جوی بازگرداند. تلخی‌شکست به‌درون نظام‌خودش ریخت و به‌تدریج ازدرون نظام ملوک‌الطوائفی او زمزمه‌های مخالفت با چنین عملی، ابتدا درپشت‌پرده و سپس آشکار و عمومی، برخاست و باندهای متخاصم‌حکومتی هرکدام سعی‌کردند گناه‌شکست را به‌گردن دیگری بیندازند؛ اما درخلال همین جنگ‌گرگ‌ها آنچه بیشتر ازپیش آشکارشد، صحت موضع‌گیری‌های مجاهدین و مقاومت ایران، از روز نخست وقوع این ماجرا بود که یک‌به‌یک توسط بالاترین سردمداران‌رژیم آخوندی برآن مهرتأیید کوبیده‌شد. اکنون به ادامة وقایع و واکنش‌های بعدی او دراین‌رابطه می‌پردازیم:

پناه بردن به دجالیت و «جنگ‌روانی» به‌منظور «فرار از حسابرسی» و «متوجه‌ساختن اذهان به آدرسی اشتباه»

به‌رغم شواهد متقن بالا که اعترافات صریح در درون نظام آخوندی به طرح‌ریزی، شروع و اجرای توطئه‌گرانه چنین جنایتی در راستای گسترش بنیادگرایی و صدور ارتجاع خمینی است، نظام دجال ولایت‌فقیه بلافاصله پس از برملاشدن اعمال رسوایش در «مقدس‌ترین مکان مذهبی مسلمانان» که امری بی‌سابقه و بسیارننگ‌آلود بود، تلاش کرد با تاکتیک همیشگی «جنگ‌روانی» علیه تنها هماوردش یعنی مجاهدین و مقاومت ایران، نه‌تنها خودرا از مهلکه بیرون بکشد بلکه دشمن اصلی خود را با شیطان‌سازی آماج تنفر برخاسته از این عمل کثیف قرار دهد. به همین خاطر، در وانفسای جمع‌وجورکردن فضاحت ایجادشده، هم‌زمان «توپخانه دروغ‌پراکنی و شیطان‌سازی آخوندی» نیز شلیک‌های خودرا آغاز کرد:
– روزنامه کیهان به سرپرستی آخوندشیاد محمد خاتمی به‌عنوان نماینده ولایت‌فقیه در این مؤسسه، روز ۱۰مرداد۶۶ در یک دروغ‌سازی آخوندی از «همکاری منافقین با سعودیها در دستگیری زائران ایرانی» خبر ساخت.
75فرافکنی-کشتارمکه-به-مجاهدین
– روزنامه رسالت،‌ توپخانه کذاب باند مرتجع وغارتگر موتلفه، ۱۳مرداد۶۶ نوشت:
o «جنایت فجیع و ضداسلامی و انسانی کشتار زائران در روز کشتار سیاه مکه، سناریو از پیش تعیین شده‌ای بوده است که ماٌموران امنیتی عراق، منافقین و پلیس سعودی پیاده کنندگان این طرح بوده اند».
76فرافکنی-کشتارمکه-به-مجاهدین3
– روزنامه «انقلاب اسلامی» ابوالحسن بنی صدر، هم‌زمان با وقوع فاجعه مکه، درراستای «دستگاه جنگ‌روانی» وزارت بدنام اطلاعات آخوندها و رسانه‌های نظام ولایت‌فقیه نوشت:
 «۲۰۰تن از مجاهدین‌خلق» با کمک «رِنجرهای عراقیِ» همراه آنها و ۸۰ مجاهد دیگری که از ایران و خارج ایران به مکّه رفته بودند، «کشتار هولناک» مکه را به وجود آوردند.
77فرافکنی-کشتارمکه-به-مجاهدین
– روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی ۲۲ مرداد۶۶ نیز که از افشاگری‌های مجاهدین به‌ستوه آمده‌بود به‌نقل از حاج آقا موحدی ساوجی، انتشار اخبار کذب درباره حوادث خونین مکه را به عوامل منافقین نسبت داد.
78فرافکنی-کشتارمکه-به-مجاهدین
– روزنامه حکومتی کیهان ۲۷مرداد۱۳۶۶:
o «رئیس جمهور [خامنه‌ای] درجمع پرسنل سپاه پاسداران... طی سخنانی مواضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به… حوادث خونین مکه را اعلام کرد… وی در مورد ماجرای جمعه خونین مکه گفت:… ما به احتمال زیاد حدس می زنیم … [مجاهدین] در این جنایت ددمنشانه دخالت داشته‌اند. شواهد نشان میدهد که عده‌ای فارسی زبان که صورت‌های خودرا پوشانیده بودند در این جنایت استکبار جهانی و رژیم پادشاهی سعودی را یاری نمودند.»!!!
79فرافکنی-کشتارمکه-به-مجاهدین
– رادیو رژیم ۲شهریور۱۳۶۶:
o «خبرنگار تهران تایمز نقش [مجاهدین] را در فاجعه مکه جویا شد که کروبی درجواب اظهار داشت: قبل از این فاجعه [مجاهدین] در جوسازی‌ها و نشر اکاذیب فعال بودند و بعداز فاجعه‌ی مکه نیز با روزنامه‌ها و مسئولین دولت عربستان همکاری شدیدی علیه [حکومت] ایران داشتند.»
– روزنامه حکومتی جمهوری ۴شهریور۱۳۶۶:
o «[مجاهدین] لیستی را که شامل حدود ۲۰نفر از مسئولین جمهوری اسلامی ازجمله آقای کروبی و جمعی از نمایندگان مجلس و برادران سپاهی و ارتشی می‌شد را به آنان دادند که بعنوان سردمداران توطئه چاپ کردند.»
81فرافکنی-کشتارمکه-به-مجاهدین
– روزنامه حکومتی کیهان ۱۵شهریور۱۳۶۶:
o «حجت‌الاسلام مقتدائی در ادامه در رابطه با انتشار بعضی از اخبار کذب ازسوی گروهک‌های ضدانقلاب و بعضی از سازمانهای سیاسی… گفت:… همین گروهکها هستند که در هر محنتی که برای جمهوری اسلامی پیش می‌آید شریک هستند و ازجمله در قضیه جمعه خونین مکه اطلاعیه‌ای از سوی [مجاهدین] صادر می‌شود و در آن «اطلاعیه» سریعا اعلام می‌کنند که جمهوری اسلامی شخصیت‌های مملکتی را به عربستان اعزام کرده برای برنامه‌ریزی طرح حمله به اماکن مقدسه که تعدادی از این شخصیتها را هم نام می‌برند و دولت عربستان روی این اطلاعیه [مجاهدین] تبلیغات وسیعی انجام می‌دهد.»
82فرافکنی-کشتارمکه-به-مجاهدین
– سایت وزارت اطلاعات موسوم به ایران دیدبان ۸تیر۸۳:
o «… وانگهی مجاهدین مسئولیت و تعهد بسیاری از کارهایی که انجام می دهند را رسمآ بر عهده نمی گیرند ،آیا آنان تا کنون رسمآ جاسوسی و گرا دادن به عراق را بر عهده گرفته اند ،آیا به نقش خود در کشتار حجاج در مکه و شیعیان در عراق اعتراف کرده اند و آیا تا کنون در باره ارتباطات خود با سرویس امنیتی اسرائیل در جایی موضعگیری کرده اند؟!! … از جمله اخیرآ آقای شاهسوندی عضو مرکزیت سابق مجاهدین در مصاحبه با بی بی سی در مورد این که این واقعه کار مجاهدین بوده است و خود نیز انتظار این شدت از صدمات را نداشته اند سخن گفته اند!»
83فرافکنی-کشتارمکه-به-مجاهدین
– خبرگزاری حکومتی ایسنا، صحبت‌های سرهنگ محمد سراج سرکرده بسیج وزارتخانه‌ها و ادارات رژیم، ۱۳شهریور۹۰:
o «جریان نفاق ضربات زیادی به نظام ما وارد کرد و بسیاری از شخصیت‌ها و مردم کشورمان را ترور کردند و بعد هم با کمک به صدام سه عملیات نظامی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی چلچراغ، آفتاب و مرصاد را ترتیب دادند. آنها همچنین در کشتار شیعیان جنوب عراق با صدام همکاری کردند و بدین ترتیب ۲۵ هزار نفر از مردم عراق توسط منافقین کشته شدند. منافقین همچنین در جریان کشتار حجاج بیت‌الله الحرام در سال ۶۶ با سعودی‌ها همکاری داشتند. فرمانده بسیج وزارتخانه‌ها و ادارات با بیان این‌که «نسل نو ما از رفتار و عملکرد گروهک منافقین بی‌اطلاع است» گفت: برای تبیین چهره منافقین و بیان مظلومیت ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران و دروغگو بودن نظام سلطه یادواره شهدای ترور کارکنان دولت را برگزار می‌کنیم.»
84سرهنگ-سراج-کشتار-مکه-دروغ
– سایت واحد دروغ‌سازی نظام ولایت‌فقیه تحت‌عنوان «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» در معرفی به‌اصطلاح کتاب مضحکی بانام «پذیرایی با گلوله، خادم حرم یا قاتل زوار»، تاریخ۶دی‌ماه۹۲:
o «… پذیرایی با گلوله عنوان اثری است که … اقدس ارطایفه با سبکی خاص، در مورد کشتار زائران بیت الله الحرام در سرزمین امن الهی در ۱۷۲ صفحه جمع آوری نموده است. چاپ اول این کتاب به تیتراژ ۲۵۰۰ نسخه در تابستان سال ۱۳۹۲ از طریق موسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی تکثیر و پخش گردیده است…
… نویسنده اثر خود را با داستانی در مورد تعدادی از اعضای کاروانی که اکثر آن ها از خانواده شهدا و جانبازان و… بوده بیان داشته است. شخصیت اصلی داستان اول پاسدار ۲۵ ساله ای است که همراه همسرش برای انجام فرائض حج به عربستان اعزام شده بود، می باشد. همسر این شخص قبل از ازدواج با وی ظاهرا مورد علاقه پسر عمویش بوده و بعد از دریافت پاسخ منفی از جانب وی، به جمع منافقان پیوسته است. هنگامی که همسر پاسدار او را هنگام خرید در بازار می بیند با توجه به این که او را دارای چهره ظاهرا اسلامی [!!!] رویت می کند و از طرفی به یاد نگرانی ها و دلواپسی ها عمو و زن عموی خود به خاطر بی خبری از فرزندشان می افتد. لذا به محض دیدن وی، او را صدا می زند و با توجه به این که آن شخص در آن زمان با منافقین همکاری و جزء مسئولان آن ها قرار گرفته با شنیدن صدای دخترعمو به سرعت خود می افزاید. همسر شخص پاسدار هم به دنبال او به راه خود ادامه داده و از همراهان خود فاصله می گیرد. در نتیجه منافق دختر عموی خود (همسر پاسدار) را در انباری زندانی می نماید.
… [تا] او را دزدیده و همراه خود به کشور عراق … ببرد. و برای این منظور از موقعیت خود در سازمان منافقین استفاده کند که با مخالفت دختر عموی خود مواجه می شود…
…پاییزان پس از چهار روز که در انبار پتو زندانی شده بود، توسط یک نوجوان افغانی به عنوان زندان بان تحت مراقبت قرار گرفته…
… زندانبان پاییزان به وی خبر می دهد که طرح … پسرعمویش که در حال حاضر در سازمان منافقین جایگاه و موقعیت خاصی کسب کرده برای این که بهانه ای به دست ماموران عربستانی بدهد، طرحی برای شورش زوار ایرانی [!!!] طراحی و به وسیله یکی از منافقین به اکثر کاروان های ایرانی ارائه شده [!!!] وحتی در مواردی برای این کار مقداری اسلحه هم در بین آن ها پخش کرده ولی بیشتر زوار ایرانی از این طرح استقبال نکردند [!!!] و در نتیجه طرح ساسان با شکست مواجه شده است… زندانبان که منظور همان نوجوان افغانی است به فکر نجات زندانی می افتد و برای انجام این کار خود را به آب و آتش می زند…»
85دروغ‌سازی-مرکز-اسناد-انقلاب-اسلامی
– یکی از سایت‌های زنجیره‌ای وزارت اطلاعات ۸خرداد۹۴ در مطلبی تحت‌عنوان «اعلام آمادگی منافقین برای کمک دوباره به آل سعود»
o «… پیش از این هم منافقین در به شهادت رساندن حجاج ایرانی بیت الله الحرام با رژیم آل سعود به صروت آشکار همکاری نمودند …»
– خبرگزاری مهرآخوندی،‌ صحبت‌های یک دروغ‌پرداز وزارت اطلاعات به‌نام «صفاالدین تبرائیان» باعنوان دجالانه «پژوهشگر ارشد تاریخ!» که به‌بهانه ارائه دوجلد از همین دروغ‌سازی‌ها به‌نام «کتاب» ایرادشده، ۳۰خرداد۹۵:
o «… شاید برخی تصور می کنند که نقش منافقین در کشتار حجاج ایرانی در سال ۶۶ ساخته و پرداخته ذهن برخی عوامل داخلی ایران است اما اسناد این همکاری موجود است».
86دروغ‌سازی-خبرگزاری-مهر-کشتار-مکه
– سایت وزارت اطلاعات، دروغ‌سازی با الگوی «خسن و خسین،‌ هرسه دختران مغاویه هستند!»، ۱۶اسفند۹۶:
o «… یادمان هست که رجوی در سال ۶۶ به اتفاق صدام به حج رفت وهمین سید المحدثین کنونی وتیم هایش قائله [غائله] کشتار حجاج ایرانی را با همدستی نیروهای امنیتی شاه فهد انجام داد…»
87دروغهای-نجات-مجاهدین-کشتار-مکه
ادامه این مطلب را در قسمت بعدی آن دنبال کنید…
ادامه دارد...