۱۳۹۷ آذر ۸, پنجشنبه

تحريم شبه نظامیان و تروريست‌های‌ رژيم آخوندي در عراق

كنگرة آمريكا: تصويب لايحة دو حزبي ۴۵۹۱ تحريم شبه نظامیان و تروريست‌های‌ رژيم آخوندي در عراق به‌اتفاق آراي مجلس نمايندگان

فراخوان اعضاي ارشد كنگره از هر دو حزب شامل رئيس كميتة خارجي و رئيس دموكرات‌ها در اين كميته به مقابله با تروریسم و  مداخلات منطقه یی رژیم آخوندی به‌عنوان حكومت شمارة يك حامي تروريسم در جهان

مجلس نمايندگان آمريكا در اجلاس روز سه‌شنبة خود كه به رياست قاضي تد پو برگزار شد، لايحة دو حزبي ۴۵۹۱ را براي مجازات و اعمال تحريم عليه عوامل و تروريست‌هاي وابسته به رژيم آخوندي در عراق باتفاق آرا به‌تصويب رساند. این لایحه شامل مفادي است كه از سوي قاضي تد پو رئيس زيركميتة تروريسم ارائه شده و به ليست‌گذاري تروريستي دو گروه وابسته به رژيم موسوم به عصائب و نجبا، فراخوان مي‌دهد.
در جلسة مجلس نمايندگان، اد رويس رئيس كميتة خارجي در سخنانش با اشاره به تظاهرات ماه‌هاي گذشتة مردم جنوب عراق عليه مداخلات رژيم آخوندي در اين كشور، گفت:«معترضان شعار مي‌دادند: (رژيم) ايران اخراج… اما فراخوان آنها با گلوله‌هاي شبه نظامياني مواجه شد كه توسط (رژيم) ايران تأمين مالي مي‌شوند و تحت هدايت (اين رژيم) قرار دارند اين لايحه به‌دقت، براي پيگرد شبه نظامياني طراحي شده كه مستقيماً توسط سپاه پاسداران تأمين مالي مي‌شوند و تحت هدايت آن قرار دارند».
اليوت انگل رئيس دموكرات‌ها در كميتة خارجي نیز پس از تأكيد بر اهميت كار دو حزبي براي ارائه و به جريان‌‌انداختن اين لايحه، گفت: «(اين لايحه) به كساني كه در (عراق) در قدرت هستند اين پيام را مي‌فرستد كه… بايد پاسخگويي به مردم عراق را در اولويت قرار بدهند و نه پاسخ‌دادن به (رژيم) ايران».
آدام كينزينگر ارائه‌دهندة لايحة ۴۵۹۱ تأكيد كرد:«اين لايحه كه در كميته (خارجي) باتفاق آرا به تصويب رسيد، تحريم‌هايي را بر (افراد رژيم) ايران اعمال خواهد كرد و چند سازمان تروريستي و سرانشان را كه بسياري از آنها تحت آموزش و تأمين مالي سپاه پاسداران (رژيم) ايران هستند، تحت تحريم قرار مي‌دهد».
تام سوازي ارائه‌دهندة مشترك لايحه از حزب دموكرات گفت: «سال‌هاست كه در عراق شبه نظاميان تحت حمايت (رژيم) ايران، مرتكب نقض حقوق بشر شده‌اند؛ آنها شهروندان را اعدام كرده و كتك زده‌اند و خانه‌هايشان را غارت كرده‌اند». وي با اشاره به جنايات شبه نظاميان رژيم آخوندي در ساير كشورهاي منطقه هم‌چون سوريه و يمن، اضافه كرد: «لايحة ۴۵۹۱ هر فرد خارجي… كه فعاليت‌هاي بي‌ثبات‌كننده قابل توجهي را در عراق انجام بدهد، تحريم خواهد كرد».
در ادامة اين جلسه، ايليانا رزلهتينن رئيس زيركميتة خاورميانه و شمال آفريقا گفت: «اين لايحة به‌موقع، تحريم‌هايي را عليه بسياري از شبه نظاميان، عوامل، گروه‌هاي تروريستي و ساير نهادهاي شرور (رژيم) ايران… در عراق اعمال خواهد كرد و روشن خواهد ساخت، ايالات متحده به (رژيم) ايران اجازه نخواهد داد به تضعيف ثبات عراق، ادامه بدهد. ما بايد تضمين كنيم كه فعاليت‌هاي (رژيم) ايران بي پاسخ نمانده و به كيفر رسانده شوند و در اين رابطه مي‌بايست هر كار ممكن را براي مسدود كردن دارايي‌هاي عواملشان، قطع تأمين مالي آنها و محدود كردن سفرهايشان انجام بدهيم».
پس از آن خانم رزلهتينن رياست جلسة مجلس نمايندگان را به عهده گرفت و قاضي تد پو به‌عنوان رئيس زيركميتة تروريسم دربارة لايحة ۴۵۹۱ سخنراني كرد و گفت: «رئيس (اليوت) انگل در هدايت اين تلاش، كار خود را به‌نحوي عالي به پيش خواهد برد. (رژيم) ايران طی ساليان هزاران شبه نظامي را د عراقي تسليح و تأمين مالي كرده است”.
قاضي تد پو، رژيم آخوندي را «حكومت شمارة يك حامي تروريسم در جهان» خواند و بر لزوم متوقف‌كردن مداخلات آن در منطقه تأكيد كرد.
در پايان بحث‌های مربوط به لايحه تحريم عوامل رژيم در عراق، اد رويس تأكيد كرد، زمان آن رسيده كه شبه نظاميان (مورد حمايت رژيم ايران) به‌خاطر جنايت‌هاي جنگي‌شان با عدالت و حسابرسي مواجه شوند.
سپس قاضي تد پو لايحه ۴۵۹۱ را به رأي گذاشت و اين لايحه باتفاق آرا به تصويب رسيد.

۱۳۹۷ آذر ۱, پنجشنبه

مأموران اطلاعات آخوندها در آلبانی محاکمه یا مجازات و یا اخراج شوند.

مأموران اطلاعات آخوندها باید در آلبانی محاکمه یا مجازات و یا دست کم اخراج شوند.
کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت در اطلاعیه‌های ۲۵مرداد و ۱۱ و ۲۸شهریور ۹۷، با ذکر جزییات اعلام و افشا کرد که برنامه‌ها و کارزار کثیف چند هفته‌یی خدمتگزاران و مزدوران رژیم آخوندی در اطراف محل اقامت مجاهدین در آلبانی با پوشش خبرنگاران کانال ۴انگلیس و الجزیره انگلیسی، به‌طور کامل ”به‌فرموده“ رژیم آخوندها انجام شده است.
جواد ظریف وزیر خارجه آخوندها در ۲۵شهریور، ساعتی پس از لجن پراکنی الجزیره انگلیسی از مدیر عامل توییتر درخواست کرد به جای بستن حسابهای رژیم، باید حسابهای مجاهدین در تیرانا را که خواستار” تغییر رژیم“ هستند، ببندد.
یک ماه پس از درخواست ظریف، توییتر در روز ۲۵مهر یک میلیون و صدهزار توییتهای فاشیسم دینی حاکم بر ایران را منتشر کرد که قبلاً حسابهایشان به‌دلیل ”سوءاستفاده همآهنگ“بسته شده بود. به‌نوشته واشنگتن پست «حسابهای توییتری که منشأ آنها ایران بوده و مدتی پیش بسته شدند، خود را خبرنگاران خارجی و شهروندان نگران آمریکایی جا می‌زدند تا پیام های سیاسی (مورد نظر رژیم ایران) را در شبکه‌های اجتماعی پیش ببرند».
در اطلاعیه ۲۸شهریور کمیسیون امنیت و ضدتروریسم خاطرنشان شده بود: «مجاهدین در نامه‌های ۱۰ و ۱۳اوت به کانال ۴ و در نامه ۲۲اوت ۲۰۱۸ به الجزیره، سناریوهای کثیف دیکته‌شده به شبکه ”خبرنگاران دوست“ اطلاعات آخوندها را با جزییات، همراه با اسناد و مدارک و اسامی مزدوران به‌کار گرفته شده در این برنامه‌ها، فاش کرده بودند.
دژخیم فلاحیان، وزیر پیشین اطلاعات آخوندها در ۱۸تیر۱۳۹۶در یک مصاحبه تلویزیونی گفته بود: وزارت اطلاعات برای جمع‌آوری اطلاعات، پوشش لازم دارد چه در داخل چه در خارج. ما یک مأمور اطلاعاتی را نمی‌فرستیم آلمان یا آمریکا بگوید من از وزارت اطلاعات هستم، پوشش کارِ بازرگانی یا خبرنگاری لازم است».
جالب توجه این‌که کانال ۴تلویزیون انگلیس در همان برنامه ۱۵شهریور ۹۷علیه مجاهدین، به یک گزارش مجعول از پلیس آلبانی در مورد مجاهدین استناد کرد. طبق این گزارش «در عراق برخی از اعضای سابق این سازمان (توسط خودشان) به‌قتل رسیده‌اند…و این شک منطقی وجود دارد که وضعیت در آلبانی هم شبیه وضعیت در عراق است». همچنین به‌گفته خبرنگار کانال ۴ «مقامات امنیتی آلبانی نگران هستند که مجاهدین در حال ساختن یک دولت در دولت هستند. اولی زولا رئیس سابق استخبارات آلبانی (۲۰۰۸تا ۲۰۱۲) می‌گوید: این سازمانی است با قوانین بسیار سفت و سخت و هرکس که قوانین جنایی آنها را نقض کند ممکن است توسط سایر اعضای گروه کشته شود».
اولی زولا یک سرهنگ اخراجی به‌خاطر کارهای قاچاق است. او با وینسنت تریست شهروند آلبانی در ارتباط است. وینست تریست که ابتدا خود را تبعه انگلیس معرفی می‌کرد از جمله افراد اکیپ کانال ۴انگلیس در مراجعه و فیلمبرداری مخفیانه از محل اقامت مجاهدین در آلبانی در ۱۹مرداد۹۷ بود که روز بعد عکسهای آن در فیس‌بوک مزدور خدابنده (اینترلینک لندن) ظاهر شد. سفارت رژیم در تیرانا چندین بار این فرد را تحت عنوان خبرنگار به ایران برده است.
اما هدف از شیطان‌سازی رذیلانه در کانال ۴ و موارد مشابه، مقدمتاً ماستمالی و تخفیف عملیات تروریستی رژیم علیه مجاهدین در مراسم نوروز امسال در آلبانی بود که بعداً توسط نخست‌وزیر این کشور فاش شد. در جریان خنثی کردن این حمله تروریستی ۲تن از مأموران رژیم در آلبانی دستگیر و اخراج شدند. آنها « در لحظه دستگیری در حال عکس گرفتن بودند و به پلیس ضدتروریسم و افسران گفتند خبرنگار هستند…» (ریپورت تی وی-۲۲مارس ۲۰۱۸)
گزارش منتسب به پلیس آلبانی نیز بخشی از سناریوی توجیه شرعی(!) همان عملیات تروریستی و ادامه آن در آینده است. مشابه این سناریو و نسبت دادن شکنجه و قتل اعضای مجاهدین به خود آنها بارها در داخل ایران و در عراق بر روی صحنه‌های شعبده آخوندی آمده و تعجبی برنمی‌انگیزد. غیدان فرمانده جنایتکار نیروی زمینی سردژخیم دست‌نشانده ”عراق جدید“ نوری مالکی نیز مدعی بود که ۳۳نفر از ۳۶شهید حمله به اشرف در ۱۹فروردین ۱۳۹۰ را مجاهدین خودشان از پشت گلوله زده‌اند! گزارش مجعول منتسب به پلیس آلبانی از همین سنخ است.
این گزارش ابتدا در ۵فروردین ۹۷ در ۳صفحه در کانال تلویزیونی فَکس وب آلبانی نشان داده شد بدون این‌که سربرگ داشته باشد. مقامات ذیربط آلبانی در همان زمان در پاسخ به مجاهدین، دخالت دولت و پلیس این کشور را در ارائه چنین گزارشی تکذیب کردند و گفتند باید تحقیق شود چه کسی پشت این قضیه است زیرا مطالب آن باور پلیس و ارتش و دولت آلبانی نیست. مضافاً بر این‌که اگر گزارش پلیس می‌بود ابتدا به دست مقامها و ارگانهای ذیربط می‌رسید. از اینرو انتشار چنین چیزی با یک علامت سؤال برای خود آنها همراه بود.
گزارش منتسب به پلیس در فکس وب-۵فروردین ۱۳۹۷
10در آلبانی و کانال ۴انگلیس
اما چیزی که کانال ۴ انگلیس به نمایش گذاشت همان گزارش است که سربرگ پلیس به آن افزوده شده است.
گزارش کانال ۴انگلیس-۱۵شهریور ۱۳۹۷
10در آلبانی و کانال ۴انگلیس
در یک بررسی دقیق مشخص شد که سربرگ گزارش مزبور نیز دستکاری شده است:
8در آلبانی و کانال ۴انگلیس
در مورد مفاد گزارش نیز یک مقام پلیس گفت در گزارشهای پلیس هیچگاه از عباراتی مانند مارکسیسم اسلامی استفاده نشده و بنابراین این یک حقه و جعل برای فریب افکار عمومی علیه مجاهدین است کما این‌که دروغ های مندرج در آن، موضع دولت و پلیس آلبانی نیست.
7در آلبانی و کانال ۴انگلیس
علاوه بر این، سربرگ با متن سند همخوانی ندارد. سربرگ مربوط به سند دیگری است که صفحات را به آن چسبانده‌اند و نشان می‌دهد که جعل شده است. در گذشته نیز باندهای تبهکار و مافیایی دست به چنین جعلیاتی در آلبانی زده‌اند.
وکلای آلبانیایی متخصص در روشهای جاری پلیس نیز تأیید کردند با توجه به همه شواهد موجود، این گزارش کاملا خارج از استانداردهای گزارشهای معمول پلیس آلبانی و جعلی است.
نکته قابل‌توجه دیگر این‌که مقاومت ایران پیشاپیش مزدورانی را که تنها منابع نامبرده در این سند جعلی بودند افشا کرده بود(اطلاعیه دبیرخانه شورا ۲۴بهمن ۹۶).
 احسان بیدی (در گزارش با نام حسن بیدی)
6در آلبانی و کانال ۴انگلیس
لینک  NCRI
او در ۳۱فروردین۹۱ (۱۹آوریل ۲۰۱۲) در کم‍پ لیبرتی خود را به نیروهای عراقی تسلیم کرد و به هتل مهاجر بغداد که توسط مأموران وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس کنترل می‌شد، رفت. سپس به ترکیه و از آنجا به رومانی و به آلبانی منتقل شد. پاسپورت ایرانی این مزدور به شماره ۱۶۳۵۹۰۷۲در ۸بهمن ۹۱ (۲۷ژانویه ۲۰۱۳) صادر شده است. چیزی که به‌روشنی نشان می‌دهد پناهندگی در مورد این شخص از اساس موضوعیت ندارد و مقاومت ایران بارها آن‌را به کمیسیاریای پناهندگان خاطرنشان کرده است.
-مأمور دیگری که منبع گزارش مجعول است، منوچهر عبدی نام دارد.
5در آلبانی و کانال ۴انگلیس
وی در مرداد ۱۳۸۳ از ایران به قرارگاه اشرف در عراق رفته و مجاهدین صرفاً بنا بر ملاحظات انسانی به او پناه دادند. درخواست مکتوب او در این خصوص به تاریخ ۲۹مرداد ۱۳۸۳ همراه با حکم اخراج بتاریخ ۳خرداد ۱۳۹۶ بدلیل ارتباط با اطلاعات آخوندها به ضمیمه نوشته خودش در مورد قبول آن ارتباط ننگین، قبلاً منتشر شده است.
-سعدالله سیفی سومین مزدوری که به یاوه‌های او در گزارش مجعول استناد شده اکنون در خدمت اطلاعات آخوندها در داخل ایران در کرمانشاه به‌سر می‌برد.
5در آلبانی و کانال ۴انگلیس
4
این مزدور از آلبانی با مأموران اطلاعات آخوندها در داخل و خارج ایران در ارتباط بود.حکم اخراج وی به تاریخ ۱۹آبان ۱۳۹۶ قبلاً منتشر شده است.
بهمن اعظمی چهارمین بریده مزدور و منبع دروغپردازی در گزارش مزبور است.
5در آلبانی و کانال ۴انگلیس
مزدور دیگری به نام عادل اعظمی برای توجیه او همراه با آن سینگلتون مأمور افشا شده اطلاعات در آبان ۹۶ به آلبانی آمد. بهمن اعظمی سپس در پاداش لجن پراکنی علیه مجاهدین به‌طور غیرقانونی توسط اطلاعات آخوندها از آلبانی خارج شد.
10در آلبانی و کانال ۴انگلیس
عکس های اطلاعیه مزدور آن سینگلتون -خدابنده و احسان بیدی
مزدوران: آن سینگلتون (خدابنده)-احسان بیدی
کمیسیون امنیت و ضدتروریسم در اطلاعیه ۶بهمن ۱۳۹۶ فاش کرده بود که وزارت اطلاعاتمصطفی رودکی، یکی از دیپلمات تروریستهای خود را به‌عنوان دبیر اول سفارت رژیم روانه آلبانی کرده است تا این مزدوران را با پرداخت پول به کار بگیرد و توطئه‌های جاسوسی و تروریستی علیه مجاهدین به اجرا در بیاورد.
در جریان انتقال مجاهدین به آلبانی نیز غلامحسین محمدنیا یکی دیگر از مأموران سابقه‌دار اطلاعات آخوندها، به سفارت رژیم در آلبانی گماشته شد. طرح بمب‌گذاری و انفجار در گردهمایی بزرگ ایرانیان در ویلپنت در ۳۰ژوئن امسال به‌وضوح نشان داد که دیپلماتهای رژیم آخوندی همان آدمکشان گشتاپوی دینی و تا خرخره درگیر اقدامات تروریستی علیه مقاومت ایران هستند. همزمان با تحویل دادن یک دیپلمات-تروریست رژیم ایران از آلمان به بلژیک که به‌خاطر شرکت و تهیه مواد انفجاری برای بمب‌گذاری محاکمه می‌شود، دولت فرانسه اعلام کرد وزارت اطلاعات رژیم ایران دستور را صادر کرده است.
مأموران اطلاعات آخوندها باید در آلبانی محاکمه یا مجازات و یا دست کم اخراج شوند.
شورای ملی مقاومت ایران
کمیسیون امنیت و ضدتروریسم
۲۸مهر ۹۷ (۲۰ اکتبر ۲۰۱۸)

۱۳۹۷ آبان ۳۰, چهارشنبه

وزارت اطلاعات در لیست تروریستی اتحادیه اروپا

هر روز خبر جدیدی و دستگیری جدیدی از این مامورین بگوش میرسد تنها راه به انزاوا و در لیست بردن آنها میباشد 

فراخوان به گنجاندن وزارت اطلاعات در لیست تروریستی اتحادیه اروپا و محاکمه مأموران آن
اجلاس وزیران خارجه اتحادیه اروپا تصمیم گرفت که اعمال تحریم علیه رژیم ایران به خاطر دست داشتن در اقدام‌های تروریستی در دانمارک و فرانسه را موردبررسی قرار دهد.
اتخاذ یک سیاست قاطع در مقابل فاشیسم دینی حاکم بر ایران الزام اجتناب‌ناپذیر مقابله با تروریسم دولتی است. ازاین‌رو مقاومت ایران خواهان نام‌گذاری وزارت اطلاعات آخوندها به‌عنوان یک موجودیت تروریستی و محاکمه عوامل و دیپلمات‌های رژیم است که مسئولیت مستقیم توطئه‌های تروریستی در آلبانی، فرانسه، آمریکا و دانمارک ( به ترتیب در مارس، ژوئن، اوت و سپتامبر ۲۰۱۸) را به عهده دارد. دیپلومات-تروریستها و مأموران و مزدوران رژیم آخوندی باید محاکمه و مجازات شوند.
وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران و سپاه پاسداراننیروی قدس آن بزرگ‌ترین ماشنیهای صدور تروریسم دولتی در جهان امروز هستند.
چند دهه سیاست مماشات با فاشیسم دینی حاکم بر ایران و همه امتیازهای اقتصادی و سیاسی که طی سالیان گذشته به این رژیم داده است، تنها باعث تشویق آن به تشدید صدور تروریسم، نقض حقوق بشر و تلاش برای دست‌یابی به سلاح اتمی شده است.
۲۸ آبان ۱۳۹۷( ۱۹ نوامبر ۲۰۱۸)

۱۳۹۷ آبان ۲۵, جمعه

تروریسم دولتی، بخشی از سیاست رسمی حکومت ایران

پرچم دروغین» در دست پدرخوانده تروریسم
تروریسم دولتی، بخشی از سیاست رسمی حکومت ایران است. قانون اساسی این رژیم رسماً برای سپاه پاسداران ولایت‌فقیه چنین مسئولیتی فرای مرزهای جغرافیایی قائل شده است. نیروی تروریستی قدس ارگان پیش‌برنده این استراتژی در سطح جهان است و برای این‌کار با میلیاردها دلار هزینه، سال‌ها شاخک‌های تروریستی خودرا در سطح جهان گسترش داده است. وزارت اطلاعات آخوندها نیز یکی از ارگان‌های تروریستی مکمل این نیروی کثیف است. صدها رشته عملیات برون‌مرزی توسط وزارت اطلاعات در دهه‌های گذشته انجام شده‌است. اکبر براتی یکی از مسئولین واحد اطلاعات سپاه دراین‌باره می‌گوید:
– «واحد اطلاعات نظامی. بعد قرارگاه‌هایی هم برای پشتیبانی مجاهدین افغانستانی و لبنانی اختصاص داشت که آنها هم آمد زیرمجموعه این اطلاعات. اول قرارگاه بودند مثل قرارگاه رمضان و قرارگاه بلال و بعداً آمدند زیر نظر مجموعه این واحد, چون فرماندهی یکی بود. من به دعوت آقای رضایی رفتم در آن اطلاعات و عضو شورای اطلاعات شدم. علاوه بر این قرارگاه رمضان را هم بنا به دستور حضرت آقا [] که گفتند راه اندازی کنید, آن را هم راه اندازی کردیم.» (۱)
آخوند روح‌الله حسینیان که مدتی مشاور سیاسی امنیتی رئیس‌جمهور همین حکومت بود در یک سخنرانی گفته‌است:
– «خب سعید اسلامی به قول خود این‌ها مخالف رئیس جمهور بود. چه‌طور تو یک ماجرایی که آقای موسوی سردمدارش بوده و موافق رئیس جمهور، یکی از مخالفین رئیس جمهور آمدند چنین کار خلاف قانونی را مرتکب شدند؟ من نفی نمی‌کنم. به هر حال کسی بوده که مسؤل امنیت کشور بوده مسؤل امنیت وزارت اطلاعات بوده، شاید صدها عملیات برون مرزی در رابطه با [مجاهدین]، من‌جمله بمباران پایگاه [مجاهدین] در بغداد سال ۷۴، در حین سخنرانی که شایعه شد مسعود رجوی هم کشته شده، فرمانده عملیات همین آقای سعید اسلامی بود. خیلی عملیات داشت و اعتقادش هم همین بود.» (۲)
اما ویژگی منحصربه‌فرد تروریسم این حکومت، پیش بردن آن تحت یک چتر دجالیت و فریبکاری است، چیزی که اصطلاحاً به آن «پرچم دروغین» یا «فرافکنی» گفته‌می‌شود:
– «”پرچم دروغین”پرچم دروغین به عملیات‌هایی اطلاق می‌شود که در آن، یک دستگاه جاسوسی بگونه‌ای مهره‌چینی و رمزگذاری می‌کند که کشف و افشاء آن عملیات، ذهن کاشف و افشاء کننده را به سمت [دیگری] معطوف کند.» (۳)
با چنین دستگاهی از دجالیت و فریبکاری، پس از افشای طرح بمب‌گذاری رژیم در گردهمایی بزرگی مقاومت ایران در ویلپنت پاریس در تیرماه۹۷ و دستگیری دیپلمات تروریست حکومت در آلمان- پس از تحویل بمب به عوامل بمب گذار- وزارت خارجه رژیم بلافاصله با ترفند «پرچم دروغین» به میدان شتافت:
– جواد ظریف: «چقدر جالب: همین که ما سفر در سطح رئیس جمهور را به اروپا آغاز کردیم, (گزارشی منتشر شد که) ظاهرا عملیاتی ایرانی اتفاق افتاده و توطئه گران آن دستگیر شده اند.» (۴)
– عباس عراقچی «معاون سیاسی وزارت امور خارجه در دیدار با سفیر فرانسه و کاردار آلمان مراتب اعتراض شدید جمهوری اسلامی ایران نسبت به دستگیری دیپلمات ایرانی را اعلام و با تأکید بر مصونیت دیپلمات‌ها براساس کنوانسیون وین, خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط دیپلمات جمهوری اسلامی ایران گردید.» (۵)
متعاقباً به‌دنبال اخراج دو دیپلمات تروریست رژیم از هلند، بازهم پدرخوانده تروریسم بین‌المللی با «پرچم دروغین» به میدان آمد:
 بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه در خصوص اخراج دو دیپلمات ایرانی از هلند, ضمن محکومیت این اقدام اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران این تصمیم را اقدامی غیر سازنده در روابط دو کشور ارزیابی می کند. وی یادآوری کرد: دستیار وزیر امور خارجه بلافاصله با احضار سفیر هلند در تهران مراتب اعتراض رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران را نسبت به این عمل غیر دوستانه ابلاغ کرد.» (۶)
روز ۲۹مهر۹۷ محمد داودزاده لؤلؤئی، یک مأمور وزارت اطلاعات به درخواست دولت دانمارک بهنگام بازگشت از ایران در فرودگاه یوتوبوری سوئد دستگیر شد. وی به‌خاطر شرکت در توطئه تروریستی علیه هم‌وطنان عرب در دانمارک تحت پیگرد قرارگرفت. دستگاه تروریستی حکومت آخوندی مجدداً با افراشتن «پرچم دروغین» ظاهرشد:
– «بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان اخبار مغرضانه منتشر شده در خصوص طرح عملیات نافرجام علیه یکی از مخالفان ایرانی در دانمارک و ادعای انتساب آن به جمهوری اسلامی را قویا تکذیب کرد و آن را در ادامه توطئه ها و دسیسه های دشمنان شناخته شده روابط خوب و رو به گسترش ایران و اروپا در شرایط خاص و خطیر کنونی خواند.» (۷)
– «سخنگوی وزارت خارجه… گفت: با توجه به امکان ادامه این رفتارها و انجام جنگ روانی توسط برخی از گروه‌های تروریستی و دیگر معاندین روابط ایران با دیگر کشورهای جهان به‌ویژه اروپا، به ایرانیان خارج از کشور توصیه می‌کنیم که با دقت لازم و توجه ویژه هرگونه تماس و مراجعه به آنها به‌عنوان نیروهای امنیتی و دولتی ایران یا نماینده از ارگان‌های مختلف ایران را با سفارت‌های ایران در کشورهای مقیم‌شان مطرح کنند و حتی درصورت لزوم به مقامات کشورهایی که در آنجا ساکن هستند مراجعه کنند و این مسائل را به آنها ارائه دهند.» (۸)
اما همچنان‌که دیده‌شد، در لابلای برافراشتن «پرچم‌های دروغین» ناگهان این دم خروس بیرون زد که کسانی «به‌عنوان نیروهای امنیتی و دولتی [رژیم] ایران یا نماینده از ارگان‌های مختلف [رژیم] ایران» با ایرانیان خارج کشور تماس گرفته و برای بدنام کردن نظام، آنها را به انجام عملیات تروریستی کشانده‌اند!!! این کشف بزرگی بود، ولی جانی‌دالرهای ماله‌کش نظام آخوندی در این وسط مشخص نکردند که چرا این «مأموران دروغین» در فیلم‌های ضبط‌شده از آنها، هنگام تحویل‌دهی مواد منفجره، قیافه‌ای شبیه اسدالله اسدی، دیپلمات تروریست دستگیرشده در آلمان یا آن دو دیپلمات اخراج شده از هلند یا آن دیپلمات اخراج شده از فرانسه یا آن مأمور سفارت رژیم در اسلو داشته‌اند؟
(۱) خبرگزاری نیروی تروریستی قدس موسوم‌به تسنیم ۱۳شهریور۹۶
(۲) سخنرانی آخوندجنایتکار روح‌الله حسینیان از گردانندگان سابق وزارت اطلاعات ۴آذر۸۵
(۳) خبرگزاری قضائیه جنایتکار خامنه‌ای موسوم‌به میزان ۱۴آبان۹۷
(۴) خبرگزاری نیروی تروریستی قدس موسوم‌به تسنیم ۱۱تیر۹۷
(۵) خبرگزاری حکومتی ایسنا ۱۳تیر۹۷
(۶) خبرگزاری سپاه پاسداران خامنه‌ای موسوم‌به فارس رژیم ۱۶تیر۹۷
(۷) خبرگزاری حکومتی ایسنا ۹آبان۹۷
(۸) روزنامه حکومتی همشهری ۱۵آبان۹۷

۱۳۹۷ آبان ۲۰, یکشنبه

موج جدید تروریسم رژیم ایران


موج جدید تروریسم رژیم ایران- واکنش اروپا و آمریکا

مریم رجویمریم رجوی در یک پیام ویدئویی به سمینار «موج جدید تروریسم رژیم ایران- واکنش اروپا و آمریکا» در تاریخ ۴ اکتبر ۲۰۱۸ که در رزیدانس پالاس بروکسل برگزار شد خطاب به شخصیت های سیاسی و حضار شرکت کننده گفت:
دوستان عزیز
از توجه شما به ضرورت مقابله با تروریسم آخوندهای حاکم بر ایران قدردانی می‌کنم.
آن‌ها با تروریسم می‌خواهند جهان را به‌سکوت و تسلیم بکشانند. پاسخ آن‌ها قاطعیت است. سیاست مسئولانه نسبت به‌صلح و امنیت جهان همین است.
آخوندها انگیزه‌های زیادی برای مبادرت به تروریسم دارند:
۹ ماه است قیام‌ها و جنبش اعتراضی در ایران ادامه دارد. آما آن‌ها نمی‌توانند این جنبش را متوقف سازند. به‌اعتراف بالاترین مقام‌های رژیم مجاهدین نقش فزاینده در سازماندهی و هدایت قیام‌ها ایفا کرده و می‌کنند. هم‌زمان آخوندها از مهار روند فروپاشی اقتصاد کشور عاجزند. این در حالی است که در ۱۲ ماه اخیر پول رسمی کشور چهار پنجم ارزش خود را از دست داده است.
در سطح بین‌المللی نیز دو تحول مهم رژیم ولایت فقیه را در منگنه گذاشته است: یکی پایان سیاست مماشات با استبداد دینی و دیگری تشدید تحریم‌ها.
در مقابل همه این‌ بحران‌ها، آخوندها در داخل ایران به تشدید سرکوب و در خارج کشور به تشدید تروریسم رو آورده‌اند. آن‌ها با تروریسم می‌خواهند از جامعه جهانی ‌باجگیری ‌کنند. به‌طوری که به‌کاهش برنامه موشکی خود تن نمی‌دهند و به‌جای آن تروریسم را گسترش می‌دهند.
به‌طرح‌های تروریستی این رژیم در ماه‌های گذشته علیه مقاومت ایران نگاه کنید.
در فروردین گذشته در آلبانی درصدد به‌راه انداختن كشتار در جشن نوروز مجاهدین بودند، در ماه مرداد جاسوسان این رژیم كه در حال جمع آوری اطلاعات و آماده سازیهای تروریستی علیه مقاومت ایران در آمریكا بودند، دستگیر شدند. و در ماه شهریور سپاه پاسداران مراكز احزاب كرد ایرانی را در عراق با موشكباران كرد که دهها كشته و زخمی برجای گذاشت.
دیپلمات‌های رژیم به‌صورت سیستماتیک در تروریسم و جاسوسی مشارکت دارند. در واقع تروریسم بزرگترین اهرم پیشبرد سیاست خارجی رژیم است
تصمیم گیری در مورد اقدامات تروریستی در شورای عالی امنیت تحت ریاست روحانی انجام می‌شود. سپس این تصمیم به تایید خامنه‌ای می‌رسد.
در این خصوص، یک تقسیم کار بین نهادهای مختلف وجود دارد: وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس مجری طر‌ح‌های تروریستی هستند و وزارت خارجه دو وظیفه مهم را برعهده دارد: یکی تأمین لجستیک عملیات و دیگری لاپوشانی اقدامات تروریستی.
آخوندها و لابی آن‌ها تلاش می‌کنند این تئوری را جابیندازند که اولاً، اقدام‌های تروریستی کار باندهای خودسر است؛ ثانیاً فقط توسط بخشی از حکومت انجام شده تا در كار روحانی و ظریف كارشكنی کند. اما این دروغ‌ها تنها كسانی را می‌فریبد كه مایلند فریفته شوند تا به روابطشان با استبداد مذهبی ادامه دهند.
خوشبختانه بیانیه دوم اكتبر وزیران كشور، خارجه و اقتصاد و دارایی فرانسه در قبال طرح تروریستی رژیم علیه گردهم‌آیی مقاومت و «تحقیقات طولانی و موشکافانه و با جزئیات توسط سرویس‌های اطلاعاتی» این کشور نیز اثبات کرد که مسئولیت این توطئه‌چینی بر عهده وزارت اطلاعات بوده است. در نتیجه تلاش‌های آخوندها و عوامل آن‌ها برای این كه این اقدام تروریستی را به محافل موهوم خودسر در درون رژیم نسبت دهند و خامنه‌ای و روحانی و ظریف را در ببرند، به طور کامل نقش بر آب شد.
دیگر نمی‌توان ظریف و روحانی را كه بمب و بمب‌گذاری را به قربانی نسبت می‌دادند، از جنس دیگری وانمود كرد كه گویا در تروریسم دولتی مسئولیتی ندارند و از فاشیسم دینی زاده نشده‌اند.
آخوندها بارها گفته‌اند که پیروزی در ارعاب است. در نتیجه، تحمیل ‌سکوت به‌دولت‌های غرب یک دستاورد مهم برای آن‌هاست
زیان‌بارترین نوع مماشات با استبداد دینی سکوت در برابر تروریسم آن است. متأسفانه این سیاست مشی غالب اروپای امروز است. این خطایی است که بهای آن نه فقط از جان پناهندگان ایرانی بلکه هم‌چنین از امنیت اروپا پرداخته می‌شود.
از جانب مردم ایران به‌دولت‌های اروپا می‌گویم:
در مقابل این رژیم قاطعیت به‌خرج بدهید.
پرونده‌های فعالیت تروریستی آن‌ها را علنی کنید.
سفارت‌خانه‌های رژیم را، که مراکز شناخته شده جاسوسی و تروریسم است، تعطیل کنید.
با شرکت‌های سپاه پاسداران و ستاد اجرایی خامنه‌ای معامله نکنید. هرمعامله‌یی با این‌نهادها کمک به‌تأمین مالی تروریسم است
در مقابل اعدام و شکنجه زندانیان ایران و نقض گسترده حقوق بشر مردم ایران سکوت نکنید
مسئولان جنایت علیه بشریت در ۴۰ سال گذشته در ایران را به عدالت بسپارید!
و برای ممانعت از تروریسم آخوندها در كشورهای اروپایی باید بیانیه اتحادیه اروپا در تاریخ ۲۹ آوریل ۱۹۹۷ در مورد مأموران و مزدوران اطلاعات آن‌ها به اجرا گذاشته شود:
« – توقف دیدارهای دوجانبه در سطح وزیران به ایران یا از ایران تحت شرایط كنونی؛
– تأیید سیاست پایهگذاری‌شده كشورهای عضو اتحادیه اروپا جهت تأمین نکردن تسلیحات ایران؛
– همكاری جهت تضمین این كه ویزاها به ایرانیان مربوط به دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی صادر نشود؛
– تمركز بر اخراج كادر اطلاعاتی ایرانی از كشورهای عضو اتحادیه اروپا…»
از همه شما متشکرم
لینک ها :

۱۳۹۷ آبان ۱۴, دوشنبه

مسعود رجوی ـ آشنایی با سیاست و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران


مسعود رجوی در سال ۱۳۲۷ در شهر طبس واقع در استان خراسان به‌دنیا آمد. پدرش حسین رجوی، تحصیلکرده و از کارمندان اداره ثبت اسناد و مادرش راضیه جلالیان خانه‌دار بود. این خانواده ۵فرزند داشت.
مسعود رجوی تحصیلات ابتدایی را در دبستان فارابی مشهد و دوران متوسطه را در دبیرستان شاهرضا در مشهد گذراند.
مسعود رجوی پس از اخذ دیپلم ریاضی، در رشته حقوق سیاسی دانشکده حقوق‌دانشگاه تهران پذیرفته شد و در خرداد ۱۳۵۰ موفق به اخذ لیسانس گردید.

مسعود رجوی ـ آشنایی با سیاست و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران 

مسعود رجوی در دوران دبیرستان با محافل مختلف روشنفکری و مبارز آشنا شد و به افکار آیت‌الله طالقانی و مهندس مهدی بازرگان علاقمند گردید. مسعود رجوی با محمد حنیف‌نژاد و یارانش در دوران دانشجویی آشنا شد.
مسعود رجوی بعد از آشنایی با گروه حنیف‌نژاد، در سال ۱۳۴۶ به‌ عضویت سازمان مجاهدین در آمد و مدتی بعد محمد حنیف‌نژاد وی را وارد گروه تدوین ایدئولوژی نمود. او به‌همراه بنیانگذار مجاهدین مشغول تدوین ایدئولوژی سازمان مجاهدین شد و پس از مدتی به عضویت مرکزیت سازمان مجاهدین خلق درآمد.

مسعود رجوی دوران دانشجویی

مسعود رجوی نحوه آشنایی با افکار سیاسی و چگونگی عضویتش در سازمان مجاهدین را این‌گونه توضیح می‌دهد:
«من در اردیبهشت ۱۳۴۶ به عضویت مجاهدین که در آن زمان هیچ نامی نداشتند و در محاورات، در مورد خودشان فقط از کلمه «سازمان» استفاده می‌کردند، درآمدم. دوستی داشتم به نام حسین روحانی که در دانشکده کشاورزی کرج درس می‌خواند. او هم در تهران و هم در مشهد به من سر می‌زد و گاه هر دو در یک محفل سیاسی و مذهبی آن روزگار که از دانشجویان و دانش‌آموزان مبارز در شبهای جمعه تشکیل می‌شد، شرکت می‌کردیم.
بعدها فهمیدم که او قصد عضوگیری مرا داشته و از مدتی قبل به‌عنوان «رابط» عمل می‌کرده است. البته من نمی‌دانستم به‌دنبال چیست چون گاهی وقتها سؤالات خیلی ریزی از من می‌کرد یا به خانه‌مان می‌آمد تا خوب مرا بشناسد.
در آن زمان محافل گوناگونی در همه جای ایران از جمله شهر مشهد وجود داشت. قبل از عضویت در مجاهدین، عمده وقت ما در همین محافل یا به خواندن کتابهای مختلف می‌گذشت. منظورم اساساً محافل روشنفکریست که مضمون مشترک همه آنها مخالفت با حکومت و دیکتاتوری شاه بود.
از سال ۴۲ و ۴۳ در کانون نشر حقایق اسلامی (که آقای محمد تقی شریعتی پدر دکتر علی شریعتی آن را اداره می‌کرد)، با شهدای بزرگ فدایی، مسعود احمدزاده و امیر پرویز پویان آشنا شده بودم و تقریباً هم دوره بودیم. پویان در دبیرستان فیوضات تحصیل می‌کرد که دیوار به دیوار دبیرستان ما (دبیرستان شاهرضا) بود. بعدها مسعود احمد زاده و پویان قهرمانان خلق و پرچمداران پیشتاز سازمان چریکهای فدایی شدند.
دوستی ما تا اواخر سال ۱۳۴۸ در زمان دانشجویی در دانشگاه تهران ادامه پیدا کرد. ساعتها قدم می‌زدیم و بحث و گفتگو می‌کردیم و گاهی هم بحث را در چایخانه دانشکده علوم ادامه می‌دادیم. فدایی بزرگ مسعود احمد زاده دانشجوی ریاضی در دانشکده علوم بود. بعد از سال ۴۸ دیگر یکدیگر را ندیدیم. به‌نظرم اشتغالات طرفین در سازمانهایشان فرصتی برای اینکار باقی نمی‌گذاشت. آخرین بار مسعود احمدزاده را در اواخر سال ۱۳۵۰در مینی‌بوسی دیدم که مشترکاًً ما و او را از سلولهای اوین با دستهای بسته به دادرسی ارتش برای محاکمه می‌برد. دیدم که هم‌چنان فکور و سرفراز در ردیف اول نشسته و در محاصره مأموران ساواک فقط می‌توانستیم با نگاه و تکان دادن سر با هم صحبت کنیم… » (مسعود رجوی ـ استراتژی قیام و سرنگونی صفحه ۲۸۲)

مسعود رجوی ـ دستگیری و زندان شاهشاه 

مسعود رجوی در ضربه اول شهریور ۱۳۵۰ ساواک شاه به سازمان مجاهدین، به همراه دیگر اعضای سازمان دستگیر شد. این حادثه زمانی رخ داد که یکی از اعضای مجاهدین در تلاش برای تهیه سلاح به یکی از اعضای سابق حزب توده به نام شاهمراد دلفانی که به عضویت ساواک درآمده بود مراجعه نمود. در این حادثه که پس از یک سلسله تعقیبهای گسترده توسط ساواک انجام شد، صددرصد مرکزیت و نود درصد از اعضاء دستگیر شدند.
طبق دستور و درخواست محمد حنیف‌نژاد قرار شد اعضای مرکزیت همه اتهامات را برعهده بگیرند تا اعضای جدیدالورود سازمان و هوادارانی که در جریان این ضربه دستگیر شده بودند، هر چه زودتر آزاد شوند. این کار البته به قیمت اعدام و افزایش شکنجه‌های وحشیانه ساواک روی اعضای مرکزیت سازمان انجام می‌شد.
مسعود رجوی در این دوران به کادرهای زندانی سازمان پیام داده برای دفاع فعال در برابر دادگاه آماده شویم. طبق آخرین توافقاتی که پشت درهای بسته سلولها و در خفا انجام گردید قرار شد؛
«دفاع ایدئولوژیک و آرمانی از سازمان مجاهدین خلق توسط کسانی انجام شود که نقش ایدئولوژیک در سازمان داشتند و مسئولیت دفاع قانونی به افرادی واگذار شد که نقش‌های تاکتیکی و ساده داشتند».
اعضای مرکزیت و بنیانگذاران سازمان مجاهدین موضوعات را بین خود تقسیم کردند و قرار شد مسعود رجوی دفاع تاریخی ـ سیاسی را در برابر دادگاه انجام دهد.

مسعود رجوی ـ دفاعیات 

مسعود رجوی در جریان قرائت کیفرخواست و اظهارات دادستان در برابر خبرنگاران خارجی و داخلی که در دادگاه نظامی شماره یک دادرسی ارتش حاضر بودند، پیوسته با دادستان نظامی، درگیری و مجادله لفظی داشت و به تصحیح غلط های املایی و انشایی و استنادات غیرقانونی دادستان در کیفرخواست می‌پرداخت.
وقتی مجاهدین در پاسخ به سؤالات ابتدایی دادگاه، به‌هنگام احراز هویت و سؤال پیرامون شغل و تابعیت، همگی خود را مجاهد خلق و تبعه خلق ایران معرفی کردند، دادستان اعتراض کرد و گفت: شغلی به‌عنوان مجاهد و دولتی تحت عنوان خلق ایران به‌رسمیت شناخته نیست و اینجا دولت شاهنشاهی ایران است.

مسعود رجوی در بیدادگاه شاه
مسعود رجوی در بیدادگاه شاه

-مسعود رجوی از میان متهمین برخاست و گفت: «آقای دادستان تفاوت دولت به‌معنی قوه مجریه را با دولت در مفهوم حقوقی آن که لغت خارجی آن "اِتا" است نمی‌داند! دولت در مفهوم حقوقی آن، از سه عنصر قلمرو، جمعیت و حاکمیت تشکیل شده است و از آنجا که ما حاکمیت دیکتاتوری را به‌رسمیت نمی‌شناسیم، بنابراین خود را تابع دولت شاهنشاهی نمی‌دانیم و باید تابعیت خود را تابعیت خلق ایران اعلام کنیم.
در مورد شغل مجاهد و حرفه مجاهدی و مجاهد حرفه‌ای هم که آقای دادستان با آن آشنایی ندارند و برایشان شناخته شده نیست، از این پس بیشتر با آن آشنا خواهند شد».
مسعود رجوی در روز ۲۷ بهمن ۱۳۵۰ در دفاعیات خود ضمن توضیحی به‌منظور تبرئه افرادی که به‌خاطر هواداری از سازمان دستگیر شده بودند، با تهاجم به مقام امنیتی گفت:
اولا"- مهندس لطفعلی بهپور استادیار دانشگاه پهلوی برخلاف آنچه در کیفرخواست آمده در فلسطین دوره‌ای ندیده است. او با پاسپورت معمولی چهار الی پنج روز برای ترجمه مذاکرات ما به بیروت آمد. در بعضی از مذاکرات که سری بود، من خودم ترجمه می‌کردم و ایشان حضور نداشت.
ثانیاً- راجع به اسلحه و انبار مهمات که به‌طور رسمی در اجاره مهندس فیروزیان بود، در حقیقت ارتباطی با ایشان نداشت و متعلق بمن بود. من در این باره تقاضا کردم که ناصر صادق و محمد حنیف‌نژاد برای شهادت به دادگاه آورده شوند که راکد ماند.
ثالثاً- در مورد هواپیما و درخواست مجازاتی که دادستان در این باره، در مورد اعضای سازمان ما به‌عمل آورده است، این در هیچ قانونی نیست. به‌عنوان یک دانشجوی سابق حقوق، عرض می‌کنم که قانون عطف بهماسبق نمی‌شود و حرف دادستان بیمورد است.
رابعاً-در مورد این آقای مهندس محمد غَرَضی که به‌عنوان آخرین متهم در اینجا در کنارمان نشسته، باید بگویم که اولین بار است که ایشان را می‌بینم و نمی‌دانم ایشان چطور به کیفرخواست ما ربط داده شده است.
خامساً- در مورد اسلحه و مسلسل، قسمتی از گفته‌های مقام امنیتی ساواک که بیشتر مرا عصبانی کرد، راجع به ژست تبلیغاتی او در مورد بیرون بردن ارز مملکت توسط ما برای خرید اسلحه بود!
من ارز خارج کردم و مملکت را فروختم یا شما؟ این هتلها کاباره‌ها و کازینوها مال کیست؟ اگر خودش ندزدیده پس پدرش دزدیده. باری شما بهتر میدانید. ناصر صادق سوار موتور بود و من دوچرخه داشتم. این رولزرویسها را چه کسی سوار می‌شود؟ چه کسانی در بانکهای سوئیس پول رویهم انباشته می‌کنند؟ بعضی از مطبوعات حقایق را چاپ می‌کنند. در مجله آمریکایی NATION فتو کپی چکها چاپ شده است. آقای رئیس! کریستین دیور در پاریس لباسهای چه کسی را می‌دوزد؟ برای ضیافتهای شب از لاهه گل سفارش می‌دهند. مصرف کنیاک و شامپاین که از خارج برای وزارت‌خارجه سفارش داده می‌شود سر به کجا می‌زند؟ بعد می‌گویید که ما ارز مملکت را خارج کرده‌ایم؟
مسعود رجوی افزود: آقای دادستان می‌گوید دادگاه علنی است. علنی یعنی این‌که وقتی در روزنامه‌ای گفته‌های آقای دادستان را چاپ می‌کنند جوابهای ما را هم کنار آن چاپ کنند نه این‌که از چند روز محاکمه چند سطر آنهم پر از غلط و دروغ بنویسند و بعد پز علنی بودن دادگاه را هم بدهند. غیر از اعضای درجه یک خانوادههایمان به تعداد محدود، و خبرنگاران خارجی و وکلای سوئیسی که به این دادگاه تحمیل شده‌اند، فقط کسانی حق ورود به این دادگاه را دارند که اجازه مخصوص از سازمان امنیت داشته باشند.
دادگاه یک پارچه در سکوت بود و خبرنگاران و حاضرین غرق شنیدن دفاعیات مسعود رجوی بودند. مسعود رجوی افزود:
- در روزنامه‌ها چرا نوشتید مارکسیست-اسلامی؟چرا نوشتید که ما رویه اشتراکی داریم؟ وقتی که توضیح می‌دهیم می‌گویند اشتباه لفظی بود! تازه همین دادگاه را هم به‌خاطر چشم و ابروی ما تشکیل ندادند. اوج گرفتن جنبش خلق مجبورشان کرد. روزنامه‌های خارجی نوشتند، رادیو میهن‌پرستان از عراق اسامی را گفت، فیلسوف ژان پل سارتر تقاضای شرکت در دادگاه را کرد. الفتح اعلامیه مخصوص انتشار داد و اعتراضهای گوناگون دیگری شد. پس مجبور شدند و منافعشان را در این دیدند که این دادگاه را بگذارند.
- اگر دادگاه علنی می‌بود، می‌بایست بنیانگذاران سازمان، محمد حنیف‌نژاد و سعید محسن و اصغر بدیع زادگان اجازه صحبت پیدا می‌کردند. چرا حنیف‌نژاد بنیان‌گذار گروه اینجا نیست...
می‌گویند ۵میلیون تومان از بانک پول گرفته شده، عجب! کو سندش؟ کو تاریخش؟ اسم گیرنده چیست؟
شما در حین مدافعات مکرر صحبت برادران ما را قطع می‌کنید. ما البته از این رژیم بیش از اینها انتظار نداریم. بنابراین حالا وارد اصل مطلب می‌شوم.
مسعود رجوی آنگاه به تشریح نحوه شکل گرفتن و تحمیل رژیم رضاخان توسط انگلیسها به ایران پرداخت و رئیس دادگاه نظامی سرتیپ عبدالله خواجه نوری صحبت را قطع کرد و با برآشفتگی به مسعود رجوی تذکر داد که عنوان ایشان «اعلیحضرت رضاشاه کبیر» است!
مسعود رجوی گفت: من دارم از زمان رضاخانی صحبت می‌کنم. چون یکی از آثار مهم دوره رضا شاه یعنی شروع دوره دیکتاتوری، همین خشک شدن ریشه رجال واقعی و مؤمن و میهن‌پرست است. این رژیم رجال کشور را یا جذب کرد یا عوض نمود یا آنها را خرید و یا از کار برکنارشان کرد، و یا کشت.
من و دوستانم از فرزندان دکتر مصدق هستیم که به پول و مقام پشت پا زده‌ایم. در جنگی که با شما داریم، سلاح مهم است ولی انسان مهم‌تر است. اصل موضوع، انسان و انسانیت است. این دیگر خریدنی نیست. قابل فروش هم نیست.
در زمان مصدق مستوفی الممالک‌هایی بودند که مثل همین پرویز نیکخواه در زمان خودمان خریده شدند.
-وقتی در ۱۳۰۹ و ۱۳۱۰ دوره صدارت و نخست‌وزیری مستوفی الممالک تمام شد و رضا شاه او را دور انداخت، از طریق خانم همدم السلطنه به دکتر مصدق پیغام داد که «من تا چانه به گِل نشستم، شما مواظب باشید که تا فرق سر در لجن فرو نروید». منظورش این بود که کار با این رژیم، فرو رفتن در لجنزار است. آنهایی که به مصدق و نهضت ملی پشت کردند، بعد که مردم دست رد به سینه‌شان زدند خیلی تأسف خوردند.....
حالا آقای دادستان هم اگر دلشان می‌خواهد، می‌توانند به حرفهای ما گوش نکنند ولی بدانند که مأمور هستند ولی معذور نیستند! مواظب باشید فردا وضعتان از این هم بدتر نشود. هیچکس پشت سر سپهبد آزموده صلوات نفرستاد.
در اینجا دادستان اعتراض کرد و گفت: از باطن و ظاهر من حرفی نزنید.
دفاعیات مسعود رجوی
دفاعیات مسعود رجوی

مسعود رجوی در ادامه سخنان خود به رژیم شاه پرداخت و گفت:
رژیم اجبارا و برای ادامه حیات، لباس عوض کرده است. اصلاحات ارضی و دادن سهام کارخانجات به‌عنوان پشتوانه به فئودالها، ایشان را بیش‌ از‌ پیش متنعم کرده است. در واقع با این کار می‌خواستند بورژوا بازی در بیاورند. بعد از کودتای ۲۸مرداد بورژوا بازی، مد روز شد...
-به وضعیت اقتصادی و اجتماعی نگاه کنید: در اثر سیاستهای رژیم، بسیاری از کارخانه‌ها ورشکست و کارگران اخراج شدند... گسترش فساد اداری، رشوه خواری و بدبختی مردم از طرف هیأت حاکمه اعمال می‌شود... احتیاح به توضیح ندارد. زاغه‌ها و حصیر آباد تهران را ببینید. جوادیه و نازی آباد را ببینید. مردم فقیر اگر بیمار شوند مجبورند و محکومند پشت در بیمارستان جان بسپارند.
... در روستاها استثمار دولتی جایگزین استثمار مالک شده است. انبوه خوشنشینها چیزی بجز قرضهایشان را ندارند که از دست بدهند. همین هاست که آمادگی انقلابی به‌وجود می‌آورند. روستاییان وضعشان بدتر و بدتر می‌شود. در چنین شرایطی تنها راه مبارزه، راه انقلاب مسلحانه توده‌ای باقی می‌ماند.
دادستان دوباره صحبت مسعود رجوی را قطع کرد و گفت: چون دادگاه علنی است از اختیارات قانونی خود سوء‌استفاده می‌کنید و مطالب را تحریف و به مقدسات اهانت می‌کنید.
مسعود رجوی با فریاد به سمت دادستان گفت: آقا، دادگاه رئیس دارد. مگر نوبت شماست که حرف میزنی؟ دفاعیات ما همه در رفع اتهامات مذکوره است. بقول خودتان جلسه علنی است. مگر ما حرف مُنافی اخلاق زده‌ایم؟
دادستان کمی مکث کرد و رو به مسعود رجوی گفت: اگر ادامه دهید تقاضای سری بودن دادگاه را خواهم کرد.
....
مسعود رجوی گفت: این دادگاه امشب یا فردا شب تمام می‌شود. امشب یا فردا شب آخرین شب ماست. بگذارید حرفمان را بزنیم. اگر هم اعدام نشویم لااقل به حبس ابد محکوم خواهیم شد. رفقای من به‌علت قِلَّت وقت دفاع، که فقط نیمساعت است، بعد از من دنباله متن دفاعیه را در موارد سیاسی، اقتصادی، کشاورزی و تاریخچه سازمان و تضییقات راجع انقلابیون ادامه خواهند داد. مسلما" این اطلاعات کافی نخواهد بود. چون وقت ما اجازه بیشتر از این را نمی‌دهد. در این دفاعیه به‌علت محذورات زمانی و مکانی (تا آنجائیکه شرافتمان اجازه می‌دهد.) حتی‌المقدور از بردن اسامی و ذکر تواریخ خودداری خواهیم کرد. بگذارید کمی حرف بزنم:
حاضرین با اشتیاق گوش می‌کردند. دادستان مردد بود و مسعود رجوی افزود:
این روزها یک فریب بزرگ، به‌خاطر حفظ نظم موجود که تجاوز به حقوق عمومی است، علیه ناموس کلمات وجود دارد. پس در این رژیم باید مردم را فریب داد. باید مردم را به انواع مختلف ساکت کرد و اگر نشد با ساواک و تیرباران. به این کلمات و اتهاماتی که نثار ما کرده‌اید، نگاه کنید به جرایمی که به ما نسبت می‌دهد نگاه کنید:
ما به جرم خود افتخار می‌کنیم و دست آخر این مردم و تاریخ ایران هستند که قضاوت خواهند کرد. انسان بدون گرفتاری و آزمایش تصفیه نمی‌شود. روی سخنم به پدر مادرهایی است که فرزندانشان اسیرند. این فلسفه هستی است. وجود آنها از بین نخواهد رفت ولی صبح نزدیک می‌شود و باید تحمل کرد. نهایت این درگیریها ایجاد جامعه نوین است.
امروز دادستان و ما هر دو به "حق استناد می‌کنیم. آقای دادستان می‌گوید کارهای ما برخلاف قرآن است. می‌پرسیم کدام قرآن؟ قرآن را عوضی نشان داده‌اند. چون مُنافی منافعشان بود و نمی‌توانستند آن را از بین ببرند، تفسیر خودشان را می‌کنند. در قرآن آمده که هر کسی تا آنجا مالک شیئی است که خودش برای آن زحمت کشیده باشد.
مگر می‌شود منابع نفت "یک کشور" را تاراج کنند ولی انسان حرف نزند؟ انسان وقتی چیزی نداشته باشد با چنگ و ناخن و دندان هم که شده به هدفش می‌رسد.
مسعود رجوی در ادامه با اشاره به سیاست خارجی رژیم گفت:
مسأله اساسی در سیاست خارجی ماست. تاریخ استقرار سلطه خارجی در ایران از بی‌کفایتی اولیای امور شروع شده است. در قرن گذشته روس و انگلیس آمدند ایران را تقسیم کردند. عده‌یی از رجال طرفدار روس بودند و عده‌یی طرفدار انگلیس. یک قرضه بانک روس منتشر می‌کرد، یک قرضه بانک انگلیس.
در ۱۹۰۷ که این قرارداد ننگین بسته شد ایران به دو قسمت تقسیم شد. بعد از انقلاب اکتبر امتیازات استعماری تزارها از بین رفت و انگلیس ایران را از لحاظ استراتژیکی مقدم بر هند شمرد. همزمان با اولین استخراجات نفت ایران، کودتای سوم اسفند را ترتیب دادند. نفت ایران بقدری برای انگلیس حیاتی بود که دیدیم با بسته شدن کانال سوئز لیره انگلیس سقوط کرد. بقول مصدق فقید، طرحی که انگلستان اجرا کرد خیلی ماهرانه بود: تشکیل ایران متمرکز با سرکوب قدرتهای محلی مانند شیخ خزعل و سردار جنگل و از بین بردن اسماعیل آقا در آذربایجان. باین ترتیب اساس یک حکومت مقتدر را ریختند. البته یک حکومت مقتدر برای حفظ سلطه انگلیس. حکومتی که فایده آن بعد از شهریور ۲۰روشن شد...
مسعود رجوی ضمن تشریح بی‌کفایتی رضا شاه و فرزندش افزود:
در شهریور ۲۰ تمام ایران زیر سلطه خارجی رفت. بعضی از افسرها با چادر در رفتند و ایران فقط ۳ساعت دوام آورد. جنگ دوم هنوز تمام نشده بود که طرح تجزیه ایران این بار به‌وسیله انگلیس و آمریکا ریخته شد و این قرارداد توسط دولت حکیمی امضاء شد.
-آیا وقتیکه نخست‌وزیر ایران طرح تجزیه کشور خود را بریزد، ما حق نداریم بگوییم که تابع ملت و خلق ایران هستیم نه دولت حاکم بر ایران؟
-بگذریم، این طرح هم با مجاهدات طاقت‌فرسای مصدق رد شد. تا آدم خودش در فضا نباشد نمی‌فهمد فشار یعنی چه، تهدید یعنی چه...
مصدق و ملت ایران موازنه منفی به‌معنی استقلال خودشان را می‌خواستند. این بود که ملّیون ایران بیکار ننشستند و با کوشش زیاد ماده گذراندند که ضمن آن جلوی سلطه شوروی هم گرفته شد و دادن هر گونه امتیازی بهر نحوی، مسکوت گذاشته شد و به موافقت بعدی مجلس موکول گشت.
اما آقایان استعمارگران از جان ملت فقیر ما دست برنداشتند. در سال ۱۳۲۹ رزم‌آرا را از ستاد ارتش آوردند و در کرسی نخست‌وزیری نشاندند تا رزم آرا، در لباسِ ظاهر فریبِ خود مختاری ولایات در امور داخلی، لایحه به مجلس ببرد و از تصویب بگذراند. باز هم ملّیون که رهبری آنها را دکتر مصدق به‌عهده داشت پس از مشاجرات و مباحثات و زحمتهای زیاد توانستند آن را در نطفه خفه کنند و جلوی سلطه خارجی را بگیرند و قرارداد مورد نظر منتفی شد. سپهبد رزم‌آرا به انتقامِ بازی‌کردن با سرنوشت ملت به‌قتل رسید.
حالا دیگر اوضاع داخلی مملکت به‌علت رشد سیاسی مردم تب و تاب دیگری داشت. بعد از شهریور ۲۰ مصدق نفت را تبدیل به یک شعار و انگیزه ملی کرد صفوف مردم را متشکل و شعله‌ها را فروزان تر ساخت. بعد از مجلس پانزدهم نمایندگان واقعاً مجاهدت کردند. شرکت غاصب نفت ایران و انگلیس که در واقع نماینده دولت انگلیس بود، از تطمیع نمایندگان گرفته تا حبس آزادیخواهان، از هیچ چیز فروگذار نکرد. حتی طرح آنچه که امروز" اصلاحات ارضی" است در آنزمان به‌وسیله تقسیم املاک سلطنتی ریخته شد. مسأله ظاهر فریبِ تقسیم املاک سلطنتی برای خاموش کردن مسأله نفت و تحت‌الشعاع قرار دادن آن در اذهان، طرح شده بود. با اینهمه نفت هم‌چنان در مرکز افکار مردم بود. در این اثناء یکبار هم به‌ناگهان نان در تهران قحط شد تا بلکه سرِ مردم به آن گرم شود و کسی حال و حوصله حمایت از مصدق نداشته باشد.
.....اما سرانجام اراده خلق پیروز شد و مردم و ملت ایران راه خود را پیش برد و در آخرین روز سال ۱۳۲۹ نفت ملی اعلام شد. مردم ایران در آن روز طعم پیروزی را چشیدند.
مسعود رجوی در ادامه ضمن توضیح مقدمات کودتای ۲۸مرداد افزود:
-ابتدا ژنرال شوارتسکف آمریکایی به ایران آمد و بعد شاهزاده خانم ایرانی و زاهدی و شعبان جعفری با هم کودتا کردند.
-دیکتاتوری نظامی دوباره با شدت بیشتر ادامه یافت. شکنجه و تیرباران قهرمانان آغاز شد. دکتر فاطمی با ۴۰درجه تب بعد از تحمل شکنجه‌های طاقت‌فرسا بهپای چوبه‌دار برده شد. کریم پور شیرازی زنده زنده سوخته شد. روزبه، از قهرمانان شرافتمند تیرباران شد...
در حالی که خبرنگاران و سایر حاضرین محو صحبتهای مسعود رجوی بودند، قضات و سایر مأموران حکومتی با عصبانیت و بی‌حوصلگی گوش می‌کردند. مسعود رجوی ضمن صحبت، در این قسمت متوجه چرت زدن یکی از قضات نظامی شد و در حالی که با حرارت توضیح می‌داد، رو به جمعیت و حاضرین گفت:
نگاه کنید، یکی از آقایان دادرسان، خوابیده است! حضار و خبرنگاران خندیدند و قاضی مزبور با دستپاچگی از خواب پرید.
مسعود رجوی آنگاه به تشریح وضعیت اقتصادی پس از کودتای ۲۸مرداد پرداخت و گفت: از نظر اقتصادی به‌زودی واردات ۷برابر صادرات خواهد شد. تحت تاثیر سلطه خارجی تورم ارزی ایجاد شد....
رئیس دادگاه حرف مسعود رجوی را قطع کرد و گفت: به کیفرخواست مربوط نیست.....
مسعود رجوی گفت پس اجازه بدهید از انتخابات بگویم: وقتی آبها از آسیاب افتاد و مخالفان سرکوب شدند یک مجلس فرمایشی تشکیل شد.در حوزه‌های رأی‌گیری گونی، گونی شناسنامه پیدا می‌شد بدون آن که شمرده شوند...
دادستان دوباره حرف مسعود رجوی را قطع کرد و تذکر داد.
مسعود رجوی ضمن توضیحی در مورد نفت افزود:
به‌خاطر فریب مردم ایران ملی شدن نفت را به‌رسمیت شناختند. عین شیر بی‌یال و دم. یک شرکت نفت ساختند که بگویند مظهر این ملت است.
اما آمدند اداره امور اکتشاف و استخراج را از کنسِرسیوم جدا کردند و برای آن شرکت جداگانه درست کردند. در عوض، شرکتهای تشکیل دهنده کنسِرسیوم شرکتهای تجاری بودند که در هلند با سرمایه ۱۰۰هزار لیره به ثبت رسیدند. ۴۰% سهام متعلق به انگلیس، ۴۰% متعلق به شرکتهای مختلف آمریکایی، ۱۴‌% فرانسه، و بقیه هم مال هلند شد...
به این ترتیب بعد از مصدق کلاه بزرگی بر سر ملت ایران گذاشتند. چون سهم ایران بعد از آنهمه غوغای تبلیغاتی به کمتر از سال ۱۳۳۱ رسید...
اکنون نفت ایران با سرعت بیشتر به غارت می‌رود. کل تولید نفت ایران ۲۲۷میلیون تن است. حساب کنید به هرکس چقدر می‌رسد. کل درآمد از هر تن نفت برای ایران ۱/۳دلار از ۱۰دلار بوده است. همین نفت در بازار اروپا ۱۴دلار بفروش می‌رسد. اگر مخارج نفت برای هر تن را ۴دلار بگیریم ۱۸۲۵میلیون دلار یعنی ۱۴/۴میلیارد تومان تضییع می‌شود.
آقای دادستان، این ارقام را حساب کنید نه ارزی را که برای مسلسل‌های ما که این همه از آنها عکس گرفته‌اید خارج می‌شود!
سپس مسعود رجوی با یادآوری جنجال سال گذشته پیروزی نفت، با عدد و رقم مسیر قهقرایی را در حضور خبرنگاران خارجی ثابت کرد. مسعود رجوی گفت:
قیمت نفت به‌طور کلی ۳۳سنت در هر بشکه افزایش یافته است و مالیات سود ویژه از ۵۰% به ۵۵% افزایش یافته است.
اما فقط بر اثر تورم در فاصله ۱۰سال بین دو قیمت گذاری، دلار ۲۷% کاهش یافته است. اگر می‌خواستند قیمت را ثابت نگه دارند باید قیمت هر بشکه را ۵۴سنت اضافه می‌کردند. این سیر قهقراست نه ترقی.
- با این همه اجحافات، سهم ایران ۲میلیارد دلار است ولی آن را چطور خرج می‌کنند. یک میلیارد که فقط در شرکت نفت خرج می‌شود.... یک دختر سناتور را می‌شناسم که سرِ ماه می‌رود شرکت نفت و پول بادآورده‌ای را می‌گیرد به‌خاطر این‌که پدر ایشان سناتور است. حالا بروید وضعیت دختران جنوب شهر و دختران روستایی را ببینید... حالا حق ملت ایران چه شد و کجا رفت؟ اینهم به کیفرخواست مربوط نیست و اگر بگویم لابد آقای دادستان قطع می‌کند.
دفاعیات مسعود رجوی.
دفاعیات مسعود رجوی.

پس بگذارید بگویم: دکتر مصدق فقید به‌ یاری مردم برای گذراندن طرح ملی شدن نفت روی کار آمد. برای اجرا همین قانون بود که مردم حکومت را به مصدق سپردند و این تنها حکومت قانونی بود که در ایران به‌وجود آمد...
در این هنگام رئیس دادگاه اعلام نیمساعت تنفس کرد و سخنان مسعود رجوی قطع شد.
پس از نیم ساعت تنفس رئیس دادگاه خطاب به مسعود رجوی گفت: دادگاه به اظهارات شما جهت رفع اتهام گوش می‌کند. مواظب اظهارات خود باشید:
مسعود رجوی گفت: بسیار خوب، از ۲۸مرداد و از کشتار بعدش می‌گذریم.
بعد از این جریانها دست چپاول برای غارت ایران باز می‌شود. عوائد نفت تا آخرین دلار صرف تهیه اسلحه و مهمات می‌شود. صدها ملیون دلار به جیب شرکتها می‌رود... در اعتصابات معلمین دکتر خانعلی کشته و عده دیگری مجروح شدند. قاتلان مردم ارتقاء درجه یافتند. قاتل خانعلی به ریاست شهربانی یکی از شهرستانها منصوب شد. معلمین و کوره پزچی‌ها فقط اضافه حقوق می‌خواستند. وقتی رژیم جواب خواسته‌های قانونی مردم را این‌طور می‌دهد آیا می‌شود ساکت نشست و دست به اسلحه نبرد؟
در سال۱۳۳۶ قانون تشکیل ساواک از مجلس گذشت. ساواک مأمور حفظ امنیت و مبارزه با مخالفان شد.
... بعد از ۱۵خرداد ۱۳۴۲، حنیف‌نژاد و سعید محسن و بدیع زادگان معتقد می‌شوند که با منطق و دلیل نمی‌توان حق را گرفت. آنها به نهج‌البلاغه استناد می‌کردند که باید حق را گرفت. روز ۱۶ آذر باز دانشجویان اعتصاب کردند. از این به بعد مرتب گروههایی با ایدئولوژی انقلاب مسلحانه به‌وجود می‌آید. منصور ترور می‌شود، بیژن جزنی گروهی تشکیل می‌دهد. پاک نژاد گروه فلسطین را تشکیل می‌دهد...
گروه توفان را گرفتید، آرمان خلق کشف می‌شود، سیاهکل را کوبیدید، چریکهای فدایی خلق و مجاهدین کشف شدند. سازمان مجاهدین خلق و سازمان رهایی بخش خلق را می‌خواهید به عراق بچسبانید. فایده‌یی ندارد. این راه ادامه دارد. باز هم گروه‌های دیگر کشف می‌شود و دهها گروه دیگر که الحمدلله کشف نشده‌اند. اینها نشان می‌دهد که وضع طوری است که راه دیگری وجود ندارد و حرف یک نفر و ده نفر نیست. آخر به آگاه‌ترین فرزندان ملت ایران که نمی‌شود مارک جهالت و غفلت و فریب خوردن زد! به‌عنوان مثال در همین ماهها دارید صدها مهندسی را محاکمه می‌کنید که با درآمدی که داشتند اگر این راه حق نبود اصلاً واردش نمی‌شدند و از رفاه و زندگی مادی چیزی کم نداشتند. در سال ۴۰، حداکثر اعلامیه پخش می‌کردند ولی امروز در سال ۵۰ مسلسل به‌دست می‌گیرند. موج مبارزات خاموشی نگرفته بلکه شدیدتر هم شده است. کشف یک گروه نباید باعث ناراحتی بشود. پیروزی ساده و زود به‌دست نمی‌آید. حضرت علی می‌گوید:" خداوند گردنکشان روزگار را خود نابود نمی‌کند. به آنها مهلت می‌دهد که اگر بر نگردند بیشتر فرو روند و مردم را اجرا کننده عدل الهی می‌کند". " خداوند استخوان هیچ ملتی را پیوند نمی‌دهد و استحکام نمی‌بخشد مگر بعد از سختیها و گرفتاریها ". حالا بگویید چه کسی اسلام را ملعبه دست خودش قرار داده است؟
باور کنید که از ریختن خون یک نفر صدها نفر مثل او برمی‌خیزند. سال ۱۳۵۰ سر آغاز این مبارزه است.
این چه وضعی است که در سیستان، در فارس، در زابل حمامها دو ماه دو ماه تعطیل است. مردم بچه‌هایشان را می‌فروشند. فقر و گرسنگی حدود ۵۰۰هزار نفر را از سیستان فراری داده است.
در این شرایط می‌بینیم که بودجه دفاعی کشور به ۴۳ درصد افزایش یافته و ۲۲ درصد اضافه شده است...
به شهربانی و ساواک در پیدا کردن گروه‌های مبارزین اختیار تام داده‌اند. رئیس زندان قزل قلعه می‌گوید همان‌طور که تابه‌حال گوسفند می‌کشتید با آنها رفتار کنید...
آیت‌الله طالقانی به زابل تبعید شد. محکومیتهای طویل‌المدت در انتظار دارندگان کتب متضاد با منافع رژیم حاکم است.
این رژیم چاره‌ای جز شدت عمل ندارد. این نشانه احتضار اوست.
متهمین سیاسی در ساواک و اطلاعات شهربانی با وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها روبه‌رو می‌شوند. در حالی که طبق ماده ۱۳۱ هر کدام از مأموران متهمی را برای گرفتن اقرار شکنجه بدهند مسئولند. اگر شکنجه به مرگ بیانجامد آن مامور، قاتل محسوب می‌شود...
مسعود احمد زاده دو ماه در بیمارستان بستری بود. اصغر بدیع زادگان را سه بار پس از سوزاندن با اجاق برقی عمل کردند. بهروز دهقانی زیر شکنجه شهید شد. شدت ضربات به حنیف‌نژاد بقدری بود که استخوانهای پا و دست و دماغ و گوش او شکست. عده‌یی از متهمین شنوایی خود را از دست داده‌اند.
شما تحمل شنیدن اظهارات ما را ندارید.
ما از رژیم جز این انتظاری نداریم.
به امید روزی که ملت خیانتکاران را به دادگاه بکشاند.
درود بر مردانی که رنج انقلاب را تحمل کردند.
دادگاه نظامی به استماع اظهارات مسعود رجوی در شبانگاه ۲۷بهمن ۱۳۵۰ خاتمه داد و از روز بعد به استماع دفاعیات مجاهد خلق علی میهندوست و محاکمه و مدافعات سایر متهمان پرداخت.
در نیمه شب ۳۰بهمن ۱۳۵۰ متهمان ردیف اول تا چهارم، ناصر صادق، محمد بازرگانی، مسعود رجوی و علی میهندوست از سلول‌های اوین به اداره دادرسی نیروهای مسلح رژیم شاه فراخوانده شدند و احکام اعدام یکی پس از دیگری در جلسه نیمه‌شب دادگاه به آنها ابلاغ گردید. هر یک از مجاهدین پس از شنیدن حکم اعدام خود آیه کوبنده‌ای از قرآن را خطاب به رئیس و اعضاء و دادستان محکمه نظامی فریاد می‌زدند. مسعود رجوی گفت: اِنَّ الْباطِل کان زهوقا: همانا این باطل است که رفتنی است.
دفاعیات مسعود رجوی در بیدادگاه شاه ـ ۲۷بهمن ۱۳۵۰